1- همسویی و هماهنگی با انواع طرح ها و برنامه های توسعه کالبدی فضایی در پیرامون (ازقبل می توان ارزیابی در افق کوتاه مدت داشت ).
2- شهرهای جدید می توانند الگویی مناسب برای نیل به اهداف ملی یا منطقه ای فراهم کنند .
3- شهرهای جدید می توانند به ایجاد و گسترش آن دسته از واحد های اقتصادی که امکان تاسیس آن ها در مادر شهر وجود ندارد ،کمک کنند.
4- تطابق شهرهای جدید یا خط مشیها و سیاستهای شهری .
5- این شهرها براحتی می توانند در راستای ایجاد شهرهای اکولوژیک و شهرهای مبتنی بر توسعه پایدار شهری ،شکل گرفته گسترش یابند.
نویسنده : محسن سورگی
منبع : سایت همکلاسی
شهرهای جدید معمولاً با هدف جلوگیری از گسترش بی رویه شهرهای بزرگ و جذب سرریز جمعیت آنها و نیز جلب مهاجرین احتمالی به عنوان موج گیر تأسیس می شوند. در شهرهای جدید فاصله بسیار بیشتر از شهرک با شهر اصلی است و معمولاً خارج از نفوذ شهر هستند. موضوع شهرهای جدید در ایران در حال حاضر یکی از سیاست های اصلی وزارت مسکن در کنار بهسازی و احیای بافت قدیم شهرها به خصوص شهرهای بزرگ و توسعه بیرونی (فیزیکی) شهرهای موجود می باشد که محل بحث بسیاری از کارشناسان اقتصادی، جامعه شناسی، معماران و شهرسازان و... می باشد.در حال حاضر علیرغم تلاش های انجام شده جمعیتی در حدود ۲۰۰ هزار نفر در بیش از ده شهر جدید در کشور سکونت دارند و پیش بینی شده است در سال ۱۴۰۰ این رقم به ۵/۳ میلیون نفر افزایش یابد.
روند پیچیده تر شدن مسائل شهر و شهرنشینی (به ویژه مسأله مسکن) در سال های اخیر سبب گردید تا سیاستگذاران آمایش زمین های شهری در سطح کشور از اواسط دهه ۶۰ به ایجاد موجی از طرح های آماده سازی زمین و نیز ایجاد شهرهای جدید دست یابند.
در حال حاضر برای ایجاد شهرهای جدید که حجم عملیات احداث آن در تاریخ شهرسازی ایران و حتی در میان کشورهای در حال توسعه نیز بی سابقه است، اهداف بسیار مهمی پیش بینی گردیده است که هر یک از این اهداف ناشی از تنگناها و نیازهای موجود عرصه های شهری است. با این وجود پس از گذشت چند سال از آغاز عملیات احداث شهرهای جدید هنوز این سؤال مطرح است که ایجاد شهرهای جدید چگونه می تواند پاسخگوی اهداف پیش بینی شده باشد یا به عبارت دیگر تحت چه شرایطی و با ایجاد چه زمینه هایی این راه حل می تواند مطلوب و مفید واقع شود و یا احیاناً کارایی خود را از دست می دهد و به صورت معضل جدیدی در می آید. بدون شک نحوه اداره امور این شهرها مؤثرترین شاخصی است که به صورت مستقیم در چند و چون زندگی در شهرهای جدید تأثیر می گذارند. از این روست که برای پاسخ به این سؤال باید شهرهای جدید را به عنوان سکونتگاه هایی که شرایط ویژه ای بر آنها حاکم است شناخت و هدف از ایجاد آنها را بررسی نمود.
برای دریافت کل مقاله روی لینک زیر کلیک کنید:
http://www.esnips.com/nsdoc/ee57cf1c-92e7-4daa-84e4-d6810d031014/?action=forceDL
وجود شوراها یا گروه های کار جنبه اجتناب ناپذیر زندگی امروزی است و چون با هدف های گوناگونی ایجاد می شوند، طبعا با چالش های گوناگون نیز مواجه خواهند بود، بایستی توجه داشت که تلاش های گروهی و شوراها می توانند ابعاد وجودی مثبت یا منفی در افراد بروز دهند، همچنین فعالیت ها، تعامل ها، عواطف و نگرش ها نیز مانند سایر سیستم های اجتماعی در شورا نیز نقش دارند، شوراها و ساختارهای همانند و همچنین عملکرد و نتایج آنها یکی از مباحث اصلی جامعه می باشد.
تجزیه و تحلیل عملکرد شوراها در واقع چراغ ادامه راه می باشد که البته در کشور، به شیوه های علمی کمتر مشاهده شده است و این از معقولاتی است که باید مورد توجه قرار گیرد و عوامل موثر در پویایی آن بررسی گردد، به اعتقاد من عوامل زیر می توانند مورد توجه باشند:
الف) توسعه اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی:
اغلب مطالعات نشان می دهد که وضعیت اجتماعی و اقتصادی بالاتر به طور مستقیم با مشارکت گسترده تر شهروندان همراه است.
ب) احساس تهدید منافع در شهروندان:
بسیاری از شهروندان دریافته اند که منافع خاص آنها به طور مستقیم مورد تهدید واقع شده است و این احساس خطر سبب عمل دستجمعی و گروهی شهروندان گردیده است.
ج) پیچیدگی فزاینده زندگی:
اژ اساسی ترین محرکه مشارکت عمومی است و پیچیدگی روزافزون زندگی خصوصا در عملکرد شهری این امر را مطرح ساخته است که فعالیت و ترجیحات جامعه به طور مداوم در حال پیچیده تر شدن است و این امر ابداع ابزارهای ارتباطی و سازمانی را برای برخورد با این موقعیت های پیچیده ضروری ساخته است. ادامه مطلب...
اهمیت «منظر شهری» به واسطه نقش آن در زیباسازی، هویت بخشی و روانسازی جریان زندگی در محیط شهری است.
دیر زمانی نیست که «چشمانداز و منظر» به عنوان یک وجه پراهمیت از محیط زیست انسان مورد توجه قرار گرفته است. محققان از ویژگیهای تاریخی، فرهنگی و زیباشناختی به عنوان جنبههای اصلی و قابل توجه منظر یاد کردهاند. توجه به وجوه یاد شده در شهر، جلوهای از محیط زیست انسان را در بر میگیرد که «منظر شهری» نامیده شده است.
امروزه، گسترش فضاهای مصنوع و بهبود کیفیت آنها و همچنین میل به زندگی وابسته به طبیعت و تاریخ، جنبههای متنوعی از «چشمانداز و منظره» را آفریدهاند که هر یک موضوع و بستر حرفهای خاص قرار گرفتهاند. تحقیقات و انتشارات موجود نظریههای گوناگونی را به عنوان پشتوانههای اقدامات اجرایی در زمینه «چشمانداز»تبیین کردهاند. رشد فعالیتهای مربوط به «منظر» شاخههای فرعی آن از جمله «منظر شهری» را به عنوان زمینههای مختلف این کار معرفی کرده است
اهمیت «منظر شهری» به واسطه نقش آن در زیباسازی، هویت بخشی و روانسازی جریان زندگی در محیط شهری است.
شهرهای امروزی، به دلایل گوناگون و اغلب اقتصادی از یافتن هویت بصری و تاریخی مطلوب بیبهره میمانند. در عین حال لازم است تا با توجه به زمینههای نظری و بنیادین مباحث «منظر شهری» از تبدیل شدن این مقوله به نوعی فعالیت تخیلی و بیمبنا جلوگیری به عمل آید چرا که سیمای شهر، همه چیزی است که از شهر «حس» میشود و به «دیده» میآید. تعاریف امروزی منظر، دایره شمول، آن را از محدوده «نظر» به همه آن چیزی که از محیط دریافت میشود توسعه میدهد که ویژگیهای صوتی، بو و بافت از جمله این موارد است.
منظر، جلوهای از واقعیت فضای زیست انسان است که توسط استفاده کننده درک میشود و باید اذعان داشت به رغم در انزوا ماندن آن، مهمترین وجه محیطزیست است که با انسان در ارتباطی روحانی به سر میبرد. آنچه یک «محیط» را خوب، دلباز، دلچسب، مطبوع، با صفا، زنده و با نشاط میسازد، همان است که در بحثهای «منظر و چشمانداز» مورد توجه قرار گرفته است.
نمودهای هویت شهر
یک شهر چگونه صاحب هویت شناخته میشود؟ دانستیم که هویت در مقوله شهر، معماری و هنر امری تشکیلی و دارای شدت و ضعف است. آنچه آن را به اصطلاح با هویت میخوانند، دارای مراتبی از اتصال به تاریخ و تحولات گذشته خود است که عرف آن حد را با هویت میشناسد. در واقع، همیشه میتوان نشانههایی هر چند جزئی در ارتباط میان امر واقع با گذشته او پیدا کرد. اگر چه تبیین کمی این حد، فرآیندی پیچیده و کمسابقه است، لکن میتوان با حدی از تسامح و با تکیه بر عرف، مقولات با هویت و بیهویت (و در واقع با هویت قوی و ضعیف) را از یکدیگر تمیز داد.
ایجاد هویت به منزله تداعی خاطرات شهر سنتی ایران در منظر شهر جدید، اقدامی است که منحصر به دخالت در سیمای محیط نمیشود. بلکه جنبههای ساختاری و برنامهریزی شهر را نیز دستخوش دگرگونی میکند که تاثیرات آنها در مرحله بعد در منظر شهر به دیده میآیند، لکن همیشه میتوان در شهری که ساخته شده، اقداماتی موضعی (و البته بر مبنای برنامهای حساب شده و پیش اندیشیده) به عمل آورد.
بر اساس آنچه گفته شد، شهر ا برای گریز از چهره ناشناخته و گم گشته امروزی در نخستین قدم نیازمند مطالعات فنی در زمینه منظر، جنبههای نظری هویت و نمودهای تاریخی آن است. قدم دیگر تجزیه و تحلیل سنت پربار گذشتگانمان در ساخت و پرداخت شهرهایشان است. باید ضابطههای منظرین شهر ایرانی را بشناسیم. زیباشناسی آن را درک کنیم. آنگاه با درک اهمیت خاصی که مقوله سیمای شهر در هویتبخشی، مطبوعسازی و روانبخشی فضا دارد نسبت به طراحی نواحی خاص از شهر همت گماریم. تنوع زیاد موضوعات مربوط به مقوله منظر شهری و همچنین کثرت مسایل و نیازهای بهسازی شهر امروز ایجاب میکند تا بر اساس روشی نظامدار نسبت به انتخاب زمینههای کار و اولویتبندی آنها اقدام کرد.
منبع : سایت همکلاسی
تهران امروز، بدل به شهری بی دروازه و حصار، بی قانون و ناامن، پرآشوب و پرتنش شده است، و تعیین ضوابط فروش تراکم و افزایش جرایم رانندگی نه آنکه راهی برای حل مشکلات شهر تهران نیست، بلکه تنها دغدغه های نظام دیوان سالار و اقتدارگرای مدیریت شهری است. در آستانه قرن بیست و یکم و دغدغه های چالش جهانی شدن، تردیدی نیست که بیش از این نمی توان بر کلان شهری ده میلیونی در دنیای مدرن، حصار و دروازه و بارو و نگهبان گذاشت، که اینها از ویژگی های شهرهای قرون وسطا بود تا دیگران به شهر وارد نشوند. آیا هنوز می توان در کلان شهر تهران کسی را در زمره دیگران شمرد؟ تعیین محدوده شهر نیز سخن گزافه ای بیش نیست، چنان که رشد حاشیه ای شهرهای ایرانی در فراسوی محدوده های تعیین شده طی چهار دهه رشد مهاجرت و شتاب شهرنشینی، طومار این خرافه اراده گرایانه را نیز درهم پیچیده است. شهر تهران در آستانه قرن بیست و یکم، دوره ای پرآشوب و پرتنش را طی می کند. شهری که طی پنج سال، و کمی بیش از یک دوره پرتنش و ناکارآمد از روی کار آمدن اولین شورای شهر، پنج شهردار به خود دیده است که نشان از ساختار سیاست زده مدیریت شهری دارد. شهری که از زمان اعلام خودکفایی شهرداری ها از سوی دولت درسال ۱۳۶۵ تاکنون، فاقد یک نظام مالی کارآمد و ساخت یافته برای مدیریت منابع مالی در شهر بوده است. ۴۵ سال از تاریخ تهیه اولین طرح جامع شهر تهران می گذرد، و بیش از پانزده سال پیش عمر افق زمانی آن به سر آمد، در حالی که چندان آثار متحقق شده ای را در پی نداشت. ادامه مطلب...
رشد شهر نشینی و صنعتی شدن جوامع شهری و فرهنگ جامعه را به سرعت از اعتقادها وآداب و سنن دور کرد و تمایل به زندگی امروزی و استفاده از رفاه و ارزشهای مادی به نوعی ارزش اجتماعی تبدیل شد به گونه ای که رشد تجملات و تزئینات در سیمای شهر وخانه ها از همیشه نمایان تر شد و جامعه ها را از پایبندی به یکدیگر و مناسبات خانوادگی وخویشاوندی دور کرد .
در جوامع سنتی و روابط اجتماعی به هم پیوسته بود و باور های مشترک و مشخصی وجودداشت و افراد همدیگر را می شناختند و اعتماد میان افراد بیشتر بود و روابط اجتماعی براساس آشنایی های دراز مدت و دوستی و مناسبات فامیلی و خانوادگی استوار و پایدار بود .
ولی جوامع بزرگ شهری امروز به خاطر وجود شرایطی خاص ، فرصتی برای شناختن افراد نگذاشته است . افراد به جای خانه و محیط زندگی در محیط کار با افراد بسیاری روابط برقرار می کنند و اما به دلیل شغل های متفاوت و موقعیت اجتماعی افراد و روابط با روابط سنتی متفاوت است که در این ارتباط بیشتر به جای وجود علایق و احساسات ، غلبه باموقعیت اجتماعی افراد است .
در شهر های بزرگ تحرک اجتماعی و تغییر پایگاه طبقاتی به راحتی صورت می گیرد و ضمن آنکه نامتجانس بودن فرهنگ شهری بیشتر مواقع ، سازمان شکنی اجتماعی و تغییر ساختارسنتی را به همراه دارد . این موضوع بیشتر ناشی از تراکم بالای جمعیت و وجود فرهنگ های گوناگون و رنگ باختن برخی از آنها و اختلاط با هویت شهری و گسترش منطقه های حاشیه نشین و در نتیجه ایجاد فاصله میان قشرهای مختلف در این جوامع است . امروزه شهرها بیگانگی را در انسان ها تقویت می کنند و احساس تنهایی و جدایی و تمایل به تنهایی را درمیان طبقات مختلف جامعه رشد می دهند .
وجود معضل های بزرگ شهری مانند ترافیک های سنگین و گسترده و بیکاری و کمبود و یا گرانی مسکن و گسترش جرم و جنایت و آلودگی های زیست محیطی و فرهنگی علاوه برگسترش زمینه های بی اعتمادی میان انسانها این احساس را در شهرنشینان ایجاد می کند که شاید مسئولان شهری قادر به اداره شهر نیستند و این امر در پاره ای مواقع میل به قانون گریزی را در جامعه دامن می زند و جلوگیری از این کار نیازمند برنامه ریزی های فرهنگی و ایجاد بستر فعالیت های سالم و سازگار از سوی مدیران و مسئولان است .ادامه مطلب...
تحقق رویکرد شهروند مداری در مدیریت شهری ایران و از جمله تهران مستلزم «اصلاح ساختار مدیریت شهری» و عینیت بخشی به مشارکت شهروندان علاوه بر انتخاب اعضای شورای شهر، حداقل در تعیین و اولویت بندی نیازهای شهروندان، تهیه و طرح ها و برنامه های توسعه شهری، اطلاع رسانی طرح ها و برنامه های توسعه شهری، نظارت در اجرای طرح ها، برنامه ها و پروژه ها و پاسخگویی مدیران شهری است. به عبارت دیگر، حوزه های شهروندی و مشارکت شهروندان در امور شهری را می توان به انتخاب مدیران شهری، شناسایی و اولویت بندی نیازها، برنامه ریزی برای رفع یا تامین نیازها، مشارکت در اجرا و نظارت و پاسخگویی نهادینه و برنامه ریزی شده تقسیم کرد.
در این خصوص، محلات نقش و اهمیت ویژه ای دارند. محلات شهری کانون و کارگاه مدیریت و برنامه ریزی مشارکت هستند، چرا که کوچکترین واحد سازمان فضایی در تقسیمات سازمان فضایی شهر تهران محسوب می گردند و بیشترین انسجام اجتماعی و مکانی در بین سایر رده های سازمان فضایی شهر را دارا هستند. البته حوزه و سطوح مشارکت شهروندان در این خصوص همانطور که قبلا عرض کردم، بستگی به شرایط محلی و زمانی دارد. این نظام می تواند از واگذاری کلیه امور محله ای به شهروندان و تشکل های محلی بر محور شورای محله تا نظام مشارکتی بر محور شهرداری متغیر باشد. اما در یک نظام بینابین، می توان پیشبرد امور محله ای بر محور شورای محله و مشارکت شهروندان محلات در یک «خانه محله» با حضور و نظارت مستمر یک نماینده تام الاختیار شهرداری و نمایندگان سایر عناصر محلی دولت مرکزی را مورد توجه و بررسی قرار داد. بدیهی است که جهت تحقق این الگوی مدیریت محله ای قبل از هر چیز باید زمینه های لازم سیاسی - حقوقی (قانونی) فراهم گردد.ادامه مطلب...