استفاده از مصالح
در هنگام استفاده از مصالح در محوطه سازی پارک ها و باغات نیاز به توجه تکنیکی در این خصوص وجود دارد. مثلا استفاده از کالار سیمان در پارک ها که امروزه رایج شده و بسیاری از جنبه های زیبا شناختی آنها را نابود ساخته است. زیرا سیمان از نظر ساختار بسیار ناپایدار است، هنگامی که اولین برف می بارد بسیار شاداب و پرطراوت به نظر می رسد اما پس از آن کیفیت خود را از دست می دهد. دومین مساله این است که برف سمبل پاکی و عفت است و این درحالی است که سیمان و بتون معنای وحشت و خشونت را به انسان القا می کند. بنابراین از سیمان و بتون می بایست در مکان هایی از پارک که در معرض دید نیستند مورد استفاده قرار گیرد. در مقابل سنگ نشان دهنده استحکام، وحدت و جاودانگی است. سنگ در بسیاری از ادیان مقدس است. مثلا در دین اسلام سنگ سیاهی که در کعبه زائرین ان را می بوسند و معتقدند که از بهشت آمده و در هنگام نزول از آسمان به رنگ سفید بوده اما در اثر گناهانی که بشر مرتکب شده سیاه شده است.
با حرکت کند توسعه مترو و پس از آن که بخش عمدهای از مسافران تاکسی و حتی مترو، با افتتاح رسمی خط تندرو «آزادی – تهرانپارس» در اول مهر امسال، به استقبال خط موسوم به BRT آمدند و شاهد حجم زیادی از مسافران در این مسیر هستیم، سرانجام شهردار تهران، به وعدهاش عمل کرد و بدین ترتیب، 263دستگاه اتوبوس جدید چپدرشده، وارد خط شد تا زمان آمدن اتوبوسهای خارجی چپدر، در ابتدای سال آینده، به کار خود ادامه دهند.
علیرغم اثرات مثبت ایجاد خط BRT و خوشحالی مسافران تهرانپارس - آزادی از ورود اتوبوسهای چپدر باید اذعان کرد که این تعداد اتوبوس، جوابگوی شمار مسافران آن نیست و از سوی دیگر ادامه تردد اتوبوسهای راستدر، مشکلاتی را برای مسافران به همراه دارد. از جمله این که اتوبوسهای راستدر، طبق روال معمول خود در کنار خط ویژه اقدام به پیاده کردن مسافر میکنند؛ در حالی که فاصله اتوبوس تا کنار خط ویژه کمتر از یک متر است، یعنی یک نفر که پیاده میشود، دیگر کسی نمیتواند رد شود و این یعنی معطلی اتوبوس و مسافر!
چپدرها هم هنوز استاندارد نیستند
فقط آنهایی که پا دارند، میتوانند سوار شوند
شهردار تهران بارها اعلام کرده که میخواهیم اتوبوسها و خطوطی در شأن شهروندان تهرانی ایجاد کنیم. علیرغم نقاط قوت اتوبوسها و ایستگاههای جدید، اما هنوز هم اتوبوسها نقاط ضعف قابل توجهی دارند: ورودی در اتوبوسهای چپدرشده برای ورود ویلچرسوار بازتر و میلهها برداشته شده؛ اما در بسیاری از ایستگاهها سطح پله پایینی اتوبوس با سطح ایستگاه هم اندازه نیست و حداقل ?? سانتیمتر فاصله دارد.
رانندهها هنوز آموزش لازم را برای ایستادن در جلوی ورودی و خروجی ایستگاه ندیدهاند و موقع توقف در ایستگاه مسافران با دیوار ایستگاه مواجه میشوند و صدای اعتراض بلند میشود! ورودی ایستگاه دارای سه پله بلند است و رمپ برای ورود ویلچر سوار و افراد پیر و سالخورده هنوز تعبیه نشده است!
اتوبوسها هنوز در چهار راه ولی عصر(عج) و میدان فردوسی پس میزنند
یکی از ایردات اصلی خطوط موسوم به BRT ، پس زدن اتوبوسها در چند نقطه پرجمعیت از جمله میدان فردوسی و چهار راه ولیعصر (عج) بود. این ایراد را چند بار مدیرعامل اتوبوسرانی و شهردار تهران نیز تایید کرد و قرار بر رفع این مشکل بود، اما متاسفانه پس از نصب ایستگاه جدید و ورود اتوبوسهای چپ در، هنوز شاهد پس زدن اتوبوسها از این دو نقطه پرجمیعت هستیم، بطوریکه پس از توقف سه اتوبوس کنار ایستگاه، اتوبوسهای بعدی باید تا وسط میدان یا چهارراه بیایند و منتظر شوند تا جایگاه خالی شود.
همچنین باید به مدت زمان انتظار مسافران در اتوبوس برای قرار گرفتن در کنار جایگاه اشاره کرد، رانندگان اتوبوسها موظف هستند، قبل از قرار گرفتن در جایگاه، مسافران را پیاده نکنند، به همین دلیل خالی شدن جایگاه از اتوبوس و کنارگیری اتوبوسهای بعدی حداقل سه تا چهار دقیقه طول میکشد!
مسافرها همچنان در خط ویژه رها هستند
گفته میشد امنیت مسافران BRT هنگام سوار و پیاده شدن باید کاملا تامین شود اما این احتمال که مسافران هنگام ورود و خروج از جایگاه، ممکن است با اتوبوس برخورد کنند، همچنان وجود دارد.
در کشورهای دیگر که این طرح اجرا شده، برای عبور مسافران در هر ایستگاه یک روگذر و یا زیرگذر نصب میشد، اما این اقدام در خط موسوم به BRT شهر تهران امکان اجرا نیافته و در حال حاضر گاهی اوقات، مردم برای گذر از خط ویژه یا از روی نردهها می پرند یا در منتهیالیه نردهها راه میروند تا اتوبوس با آنها برخورد نکند!
تکلیف بلیت مسافران وسط خط چه میشود ! ادامه مطلب...
این برای مردم هر شهری مهم است که از پتانسیل ها و امکانات شهر خود با خبر باشند تا درباره زندگی شهری خود بهتر بتوانند برنامه ریزی کنند. واقعیت این است که شهر تهران ضمن مشکلاتی که به ویژه در زمینه ترافیک و حمل و نقل و آلودگی هوا دارد، از برخی جهات نیز امتیازاتی دارد. بی تردید فن آوری اطلاعات را می توان یکی از امتیازات مدرن برای هر شهری در دنیای امروز دانست. فناوری اطلاعات در راحت کردن زندگی شهری در جوامع امروزی نقش اساسی داشته و پیشرفت آن در چند سال گذشته موجب شده که در خیلی از کشورها با استفاده از این فناوری ها، راهکارهای نوینی برای کنترل و بهبود وضعیت ترافیک ارائه شود.این نقش به خصوص در قالب مفهومی به نام ITS در کنترل ترافیک شهری و جاده ای بسیار برجسته است.
در کشور ما نیز بعضی از این فناوری ها مانند سامانه کنترل هوشمند چراغ راهنمایی تقاطع ها،سامانه اطلاع رسانی تراکم ترافیک با رادیو و تابلوهای متغیر خبری، ثبت خودکار وقایع و تصادفات و تخلفات، توزین در حال حرکت، آمارگیری اتوماتیک از پارامترهای ترافیکی و دوربین های کنترل سرعت به کار برده می شود.
تعاریف گوناگونی برای ITS ارائه شده اما یکی از بهترین تعاریف آن توسط وزارت ترابری ایالات متحده عنوان شده است; «سامانه های خودکار جمع آوری، نگهداری، پردازش و توزیع اطلاعات مربوط به جابه جایی کالا و مسافر».
درصورت استفاده درست ازITS، بسیاری از مشکلات حمل ونقل از قبیل خسارت های مادی و معنوی ناشی از سوانح و تصادفات، مشکلات نظارت و مدیریت در حمل ونقل، زمان های تلف شده و...ادامه مطلب...
انگار آفتاب خسته است، شاید هم روبهجای دیگری دارد. بیرمق میتابد و تهران روز به روز سردتر میشود.
شهر همهمه است. آدمها تند راه میروند. دستها و کیفهایشان میخورد به دست و کیف آدم بغلی. اخم میکنند. میگذرند. سر و صدا، فریاد، بوق ماشینها، این جا سکوت بی معنی است. صدای زنگ گوشیهای همراه و ما که فریاد میزنیم: «نمیشنوم» و یا «آنتن نمیدهد.» خیابان پررفت و آمد است. هر کس، با هر وسیلهای، دنبال راهی میگردد که زودتر به مقصدش برسد.
شب پیش باران باریده، زمین را یخ نازک پوشانده و لیز است. پراید سفید، میخواهد مستقیم برود، اتوبوس میخواهد بپیچد به راست. آن جا کنار ایستگاه، کلی آدم منتظر ایستادهاند. خیلیها سر خم کرده و چشم دوختهاند به جایی در انتهای میدان دیدشان. پراید سفید راه نمیدهد... چند تا ماشین توی هم گره میخورند و اتوبوس میخورد به چند تایشان. خیابان بسته میشود. آدمها «آه» میکشند.
جایی دیگر از این شهر شلوغ، مرد ناگهان از وسط شمشادهای میان خیابان و از روی گاردیلها میپرد وسط خیابان. راننده وحشت میکند. اما و حالا ظرف سهماه اخیر با ورود اتوبوسهای تندرو،نه تنها آمار تصادفات کاهش یافته، که انتقال و جابجایی مسافران اتوبوس به طور بیسابقهای افزایش یافته است.
شهر، هزار گوشه دارد با هزار خیابان که هیچ کدامش اگر نه، خیلیهایش به اصطلاح مهندسیساز نیست و اصول شهرسازی برای ساختنش، فراموش شده است. در یکی از هزار گوشه، رانندهای حواسش پرت است، فکرش پیش یکی از آن دغدغههای خیلی زمینی اهالی شهری شبیه تهران است و ناگهان اتوبوس میخورد به...
فرقی ندارد کجا، این قصه بارها اتفاق افتاده است؛ برخورد اتوبوسی با خودرویی، آدمی و یا جایی. اما انگار این مسیرهای مجزای رفت و آمد اتوبوس، آمدهاند تا این ماجرا کمرنگ شود میان رفت و آمدهای ما.
چندی قبل، وقتی لابهلای صحبت مدیران شهری و بهخصوص «محمد باقر قالیباف» شهردار تهران، صحبت از اتوبوسهای پرسرعت شد به خیال خیلی از ما، اهالی کلانشهر تهران رسید که باز قرار است، شبیه همان اتوبوسهای سریعالسیر «صادقیه- ولیعصر» در مسیر دیگری، دیده شوند.
خطوطی ناکام که در ایستگاههای بین راه، جز یکی دو بار، توقف نمیکردند. مدتی گذشت. بحث میان دولت و شهرداری بالا گرفت، تا اینکه در این میان، برای ما هم معلوم شد که ماجرا این بار، کلی فرق دارد.ادامه مطلب...
خسته و کوفته از سر کار آمده بود و می خواست بعد از یک روز پرکار حسابی استراحت کند اما سرش را که روی بالش گذاشت صدای گوپ گوپ ضبط همسایه روبه رویی روی اعصابش چنان فشاری وارد کرد که ناچار شد یک بالش دیگر روی گوش هایش بگذارد تا شاید صدا کمتر به گوشش برسد. اما فایده ای نداشت. صدا آنقدر نافذ بود که بالش هم فایده ای نداشت. به هر بدبختی که بود خودش را قانع کرد تا به همین وضع عادت کند و سعی کند بخوابد. تازه چشمش گرم شده بود که یک سر و صدای مهیب او را از جا پراند. خوب که گوش کرد فهمید صدای خداحافظی کردن همسایه طبقه پایین با مهمان هایشان است اما این خداحافظی کردن آنقدر طولا نی و پر سر و صدا بود که به یک پدیده آزار دهنده تبدیل شده بود. آن طرف تر پسرکی که گویا بچه مهمان ها بود داخل ماشین پدرش نشسته بود و دستش را روی بوق گذاشته و تا جایی که توان داشت روی بوق فشار می آورد. خانواده اش آنقدر غرق صحبت های قبل از خداحافظی بودند که یادشان رفته بود تقریبا نیمه شب است و ممکن است همسایه ها در خواب باشند. خلا صه مهمان های همسایه با تمام سر و صداها و هیاهوهایشان رفتند و فضا کمی آرام تر شد اما هنوز صدای ضبط همسایه روبه رویی قطع نشده بود، اما هرچه بود بهتر از سر و صدای مهمان های طبقه پایینی بود. تصمیم گرفت که دیگر هر طور شده بخوابد و به سر و صداهای اطراف توجه نکند چرا که فردا صبح ساعت 6 باید سر کار می رفت.
در همین فکرها بود که حس کرد سقف در حال سوراخ شدن است. صدای جرجر شدیدی به گوش می رسید. یادش افتاد کودک همسایه طبقه بالا تازه راه افتاده و پدرش دیروز برایش یک روروئک خریده بود و حالا کوچولوی نوپا داشت با اشتیاق روروئک سواری می کرد غافل از اینکه کف آپارتمان سرامیک است و چرخ های روروئک روی کف سائیده می شود و صدای دلخراشش همسایه طبقه پایین را کلا فه می کند.
شاید در مخیله پدر و مادر آن کوچولو هم نمی گنجید که همسایه طبقه پایینی از صدای روروئک کودک نوپای آنها در رنج و عذاب است.ادامه مطلب...
در بیشتر خوابگاه های دانشجویی تخت ها در ردیف های دوطبقه وجود دارند. دانشجویان زیادی هستند که از تخت های طبقه بالایی در سکوت سنگین نیمه شب به پائین پرت می شوند. اگر خوابگاه مسئولیت پذیر باشد آنها به زودی به بیمارستان منتقل می شوند سر و کمر آنها اسکن می شود و این داستان مدت ها مایه خنده و مزاح دیگر دانشجویان می شود. با این حال چاره ای از تخت دو طبقه نیست. نخست آن که تختخواب های دوطبقه سال هاست برای استفاده های خانگی نیز طراحی شده و از سویی خوابگاه ها بشدت با کمبود فضا و ساختمان روبه رو هستند به ناچار باید تخت دانشجویان را بر روی یکدیگر سوار کرد. تنها می توان آن را مجهزتر، امن تر و زیباتر کرد. ردیف و معماری سکونت در شهرها نیز داستان مشابهی دارد. شهرنشین ها و شهرسازهای قدیم به تدریج ترجیح دادند به جای آن که خانه های خود را به موازات افق گسترش دهند، از روش چیدمان طبقات بر روی یکدیگر استفاده کنند. این چیدمان آنقدر بالا و بالاتر رفت که آسمانخراش ها و برج ها، به مانند دکل های شیشه ای و بتونی بالابلندهایی شدند که جلوه ای جدید به شهرها دادند. تعارض در کشمکش بین بلندها و کوتاه ها پدید می آید، این که هر کدام تا چه اندازه ادامه مطلب...
تابلوهای شهری را با طرحی جامع زیبا کنیم.
سردرگمی در گرافیک شهری در شهر بزرگی چون تهران بسیار آشکار است و نه تنها به سواد دیداری شهروندان کمک نمیکند بلکه در مواردی گمراهکننده نیز هست. طراحی هدفی جز یکدستی، تناسب و توازن، در قالبی از زیبایی نظارت شده و هماهنگ ندارد.
در شهری چون تهران (پایتخت سیاسی، اقتصادی و اجتماعی ما) با ??? کیلومتر مربع مساحت و نزدیک به ?? میلیون نفر جمعیت، به دلیل غفلت از بررسیهای اجتماعی و فرهنگی و همچنین تعدد متولیان طراحی گرافیک و مبلمان شهری در مسیر طراحی تا نصب المانهای شهری کمتر شاهد کارآمدی و زیبایی عناصر بصری هستیم.
تابلوهایی در ابعاد کوچک و بزرگ، کج و معوج با هر اندازه و شکل تنها گوشهای از این ناهماهنگی در سطح شهر تهران است. به گونهای که در حال حاضر علاوه بر آلودگی هوا و آلودگی صوتی، پدیدهای به نام «آلودگی دیداری» نیز به مجموعه ناهنجاریهای شهر اضافه شده است.
«وقتی به تابلوهای داخل شهر نگاه کنیم و به فرم و محتوای آنها دقیق شویم تازه پی میبریم که هیچکدام اینها در قد و قواره هم نیستند. یکی بزرگ درست شده و دیگری کوچک است. یکی بالاست، یکی پایین. مضمون یکی معلوم است، مضمون دیگری نامعلوم. عنوان یکی مختصر و مفید است اما آن یکی به دفتر مشق میماند. یکی زیباست، یکی هم کثیف و دودزده است. به نحوی که گویا سالهاست کسی به فکر تمیزی و نظافتش نبوده است.»
این تنها گوشهای از گلایههای شهروندان تهرانی از جلوههای ناخوشایند بصری پایتخت است. از تابلوهای راهنمایی گرفته تا رنگآمیزی دیوارها و بیلبوردها، پوسترها و نقش لوگوی روزنامهها یا پایگاههای اینترنتی، ارتباط مستقیم شهروندان را با گرافیک شهری واضحتر میکند.
یکی از کاربردهای گرافیک شهری امروز، اطلاعرسانی به شهروندان است که این گستره وسیعی از خدمات شهری را شامل میشود. بهعنوان نمونه نشانی یا مکان آتشنشانی، هلالاحمر، سازمان انتقال خون یا مراحل آمادهسازی یک بزرگراه را با علائم گرافیکی، بسیار سریع متوجه میشویم.
در حال حاضر هر چند که تلاشهایی برای ساماندهی علائم و تابلوهای نشانه انجام شده، اما همچنان فقدان هماهنگی در برخی موارد به چشم میخورد. میدانهای اصلی و مهم شهر همچون میدان تجریش، رسالت، آریاشهر، ونک، ولیعصر، انقلاب، آزادی و ... فاقد یک الگوی هدفمند و زیبا برای توسعه بصری هستند و هر ساختمان در این میدانها ساز بدقوارگی خود را میزند.
گرافیک شهری به آسانی هنرهای دیگر را به کمک میگیرد و به آنها شکل کاربردی میدهد،گاه به صورت تصویر و گاه به شکل نشانه، سمبل و برچسب و علائم راهنمایی، به جامعه، آموزشی تصویری میدهد. در این بین نقش گرافیک در زیباسازی شهر همواره از ? بعد کارکردی و دیداری بررسی میشود.ادامه مطلب...