ایران در اواخره هزاره سوم ق.م.
طی هزاره سوم و اوایل هزاره دوم ق.م. فلات ایران به چند منطقه فرهنگی متمایز از یکدیگر تقسیم شده بود. فرهنگ گرگان سراسر منطقه شرق دریای مازندران را در بر می گرفت. فرهنگ گیان چهارم- سوم و گودین چهارم، منطقه شرق لرستان را شامل می گردید. فرهنگ یانیک ، از شرق آذربایجان آغاز شده و تا قسمتهای مرکزی ایران گسترش یافته بود. در جنوب ، جنوب شرقی و شرق ایران،سه فرهنگ مختلف با سفالهای منقوش ، فارس، کرمان و سیستان را زیر پوشش خود در آورده بود.
شرق دریای مازندران
فرهنگ گرگان
در شمال شرقی فلات ایران سفال خاکستری فرهنگ گرگان ترکیبی بود از فرهنگ بومی منطقه و عناصری که به احتمال از غرب وارد منطقه شده بودند. آثار این فرهنگ را می توان در نقاطی مانند" شاه تپه " " تورنگ تپه " " یاریم تپه " " دره گز" و چند محل دیگر مشاهده کرد.
سفال خاکستری منطقه گرگان ، حتی تا تپه " حصار " در نزدیکی دامغان در حاشیه فلات مرکزی نیز گسترش پیدا کرده بود طبقات و لایه های اصلی استقرار در این دوره از فرهنگهای پیش از تاریخ ایران، به نیمه دوم هزاره سوم ق.م. تعلق دارند. به نظر می رسد که استقرار عصر مفرغ دریایم تپه و در دوره IIIb در تپه " حصار " دامغان بر اثر ورودمهاجمان شرقی در یک زمان به پایان رسیده باشد. تپه " حصار " در دوره IIIc دوباره آزاد شد و جوامع مستقر در " شاه تپه " و " تورنگ تپه " بدون وقوع حادثه ای به زندگی خود ادامه دادند. ادامه مطلب...
تپه سیلک
تپه جنوبی " سیلک " با مساحتی بیش از دو هکتار در سه کیلومتری جنوب شرقی شهر کاشان معرف دوره های سوم و چهارم سیلک است. اگر چه از لحاظ فرهنگی دوره سوم سیلک ادامه دوره دوم در تپه شمالی است، اما پیشرفتهای چشمگیری که در امور فنی نصیبصعنعتگران ساکن آن شد، این دوره را از دوره های پیشین و بعدی، یعنی دوره های دوم و چهارم به گونه ای بر جسته جدا و متمایز می سازد.
دوره سوم از هشت لایه استقرار تشکیل شده است. اواسط این دوره که همزمان با دوران شکوفایی صنعت و فن در سراسر فلات مرکزی است، پیشرفتهای شگرفی را در صنایعی همچون سفالگری و فلزکاری به نمایش می گذارد. از زمان لایه چهارم از دوره سوم، به علت افزایش تقاضا برای سفال و گسترش مبادلات تجاری که نیاز به وسایل حمل و نقل کالا را بیشتر می کرد، سفالگران سیلک برای تولید سفال انبوه دست به اختراع چرخ سفالگری زدند. این زمان در حدود 4500 ق.م. بود. اما، بزرگترین رویداد در ایجاد تحولات صنعتی، تجاری، سیاسی و اجتماعی در عصر باستان را که راهگشای پیدایش تمدنهای بزرگ و ظهور امپراتوریها شد، کشف فلز و ذوب آن بود. این تحول عظیم صنعتی نخستین بار و به طور تقریبا" همزمان در دو منطقه مرکزی آناتولی درتپه " چایونو " و در فلات مرکزی ایران در تپه " قبرستان " قزوین در حدود اواخر نیمه اول هزاره پنجم ق.م. و یکی دو قرن بعد در " تل ابلیس " در استان کرمان به وقوع پیوست. در " سیلک " صنعتگران با ذوب مس و ریختن آن در قالبهای باز، ابزارها و ادوات متعدد و گوناگون مانندتبر، چکش، کلنگ یک سر، کلنگ دو سر، تیغ خنجر، سوزن، سنجاق، اسکنه و قلم تولید کردند و آنها را جایگزین نوع مشابه سنگی یا استخوانی آن نمودند.
تپه قبرستان
در حفریات تپه " قبرستان " در هشت کیلومتری شمال روستای سگزآباد در دشت قزوین، دو کارگاه ذوب مس همراه با چندین نوع قالب باز، چند نمونه کوره مس و مقدار زیادی سنگ اکسید مس به دست آمد.
ساکنان تپه قبرستان در تمامی طول دوره دوم ( همزمان با لایه های چهارم و پنجم از دوران سوم سیلک ) در خانه های یک، دو و یا سه اتاقی می زیستند. در میان خانه ها چند کارگاه سفالگری و فلزکاری نیز شناسایی شد.اما بزرگترین اثر معماری ساختمانی وسیعی است با دیوارهای ضحیم ویک حیاط مرکزی و 9 اتاق که به احتمال زیاد نشان دهنده نوعی حکومت و یا نظام اداری در اواسط هزاره پنجم ق.م. در فلات مرکزی ایران است.
محوطه های شناخته شده دیگر این فرهنگ عبارت اند از : تپه حصار " در سه کیلومتری شرق شهر دامغان، چشمه علی در شهر ری " ، مرتضی گرد" در حدود پنج کیلومتری جنوب چشمه علی و در سمت راست جاده ری به عباس آباد در فاصله 9 کیلومتری از تهران، " قره تپه " شهریار به فاصله حدود 20 کیلومتری جنوب غربی تهران .
منبع: http://www.farhangsara.com
در پایان آخرین مرحله پارینه سنگی که قبلا"دوران میان سنگی خوانده میشد و امروزه در نامیدن آن به فراپارینه سنگی توافق همگانی وجود دارد، دوران جدید آغاز شد که با تحولاتی که در صنایع و روش زندگی صورت گرفت، آن را دوران نوسنگی می نامند.
تمامی حوادث و اتفاقاتی که به وقوع پیوست تا انسان برای ادامه حیات دست از جمع آوری غذا و شکارورزی و صید بردارد و با تولید غذا وارد مرحله نوینی از زندگی فرهنگی گردد، که ما امروز ادامه آن را می گذرانیم ، از همین دوران فرهنگی که اصطلاحا" نوسنگی نامیده شده، آغاز گردید است. این دوران در خاورمیانه و ایران زودتر از 9000 سال قبل شروع نشده است، در حالی در سایر قسمتهای جهان گاهی چند هزار سال بعد از آن آغاز گردید.
در ایران حدود 9000 سال قبل، گروههایی از جوامع انسانی با استقرار در یک منطقه و در نهایت یک محل ، دوره کوچ دائم از منطقه ای به منطقه ای دیگر و از محلی به محلی دیگر را پشت سر گذاشتند و دوره تولید غذا و سکونت در یک محل را آغاز کردند. این دوران نسبت به سایر ادوار فرهنگی دارای چندین ویژگی است که از جمله آنها تغییراتی است که در شکل ظاهری برخی از ابزارهای سنگی به وجود آمد تا عملکرد آنها را تغییر دهد و در جهت نیازهای فنی خود، آنها را به ابزارهای کارآمدتری تبدیل کند.
ابزارهای سنگی به سرعت تخصصی شدند. انواع تیغه ها، خراشنده ها و رنده ها، اسکنه ها و مته ها برای کاربردهای خاص ساخته شدند و ابزارهای خاص متناسب با تولیدات کشاورزی نیز، به آنها اضافه گردید. این گروه را بیشتر هاونهای سنگی، دسته هاونها، ساینده ها و ساطورهای سنگی برای خرد کردن ساقه حبوبات و غلات و نظایر آنها، تشکیل می دادند. ادامه مطلب...
اکثر آثار به دست آمده از دوره پارینه سنگی جدید در ایران از منطقه زاگرس جمع آوری شده اند و با وجود اینکه در ادوات سنگی تنوع زیادی دیده می شود. به نظر می رسد که نحوه زندگی و فن ابزارسازی از دوره پارینه سنگی میانه به جدید، در منطقه زاگرس تدریجی بوده است.
یکی دیگر از ویژگیهای فرهنگی دوره پارینه سنگی جدید، تاثیر ویژگیهای فرهنگی منطقه ای و محلی در نحوه ساخت ادوات و ابزارهای سنگی است. آثار این دوره که از غار " یافته " واقع در نزدیکی خرم آباد لرستان به دست آمده اند، قدمتی در حدود سی پنج هزار سال دارند. یکی از ویژگیهای صنعتی دوره پارینه سنگی جدید در ایران، ساختن ادوات سنگی بسیار کوچک است که اصطلاحا "ریزتیغه" نامیده می شوند. در خرم آباد، علاوه بر غار "یافته" از غارهای " ارجنه" و " پاسنگر" نیز آثار این دوره به دست آمده است. در غرب ایران در غار "خر" و پناهگاه سنگی " ورواسی " نزدیک کرمانشاه نیز آثار دوره پارینه سنگی جدید شناسایی شده است.
در دره هلیلان در غارهای " مارزور " ، " مارگورگلان سراب " ،" دارمار" و غار " گوگل " آثاری متعلق به اواخر دوره پارینه سنگی جدید ایران شناسایی شده است. هر چند به طور دقیق آغاز و پایان این دوره در ایران به روشنی معلوم نسیت، ولی به نظر می رسد در حدود یازده هزار سال پیش این فرهنگ در ایران ادامه داشته تا اینکه سرانجام با شروع دوره فراپارینه سنگی این دوره خاتمه پذیرفته است.
منبع: http://www.farhangsara.com
شواهد مربوط به دوره پارینه سنگی میانه در ایران بهتر از دوره قبلی است. آثار این دوره از نقاط مختلف ایران به دست آمده است. از نظر قدمت، این دوره در محدوده ای از تاریخ واقع شده است که آنجا آزمایشات کربن 14 برای تعیین قدمت آثار ممکن است. از این رو، می توان اطلاعات دقیقتری از وضعیت فرهنگی این دوره فراهم کرد. به نظر می رسد که این دوره فرهنگی در ایران از حدود یکصد هزار سال تا هشتادهزار سال پیش آغاز شده است.
بیشتر ابزارها و تولیدات سنگی این دوره را می توان از نوع موسترین ( moustrian ) طبقه بندی کرد. تولید این نوع ابزارها از غرب اروپا تا شمال آفریقا، و خاور نزدیک تا آسیای مرکزی رایج بوده است. هر چند تاریخ دقیق افول فرهنگ دارای دست افزار نوع موسترین در ایران کاملا" روشن نیست، ولی به نظر اکثر قریب به اتفاق انسان شناسان، این فرهنگ در حدو چهل هزار سال پیش پایان یافته است. بنابر این منطقی به نظر می رسد که طول این دوره فرهنگی را در ایران بین شصت تا پنجاه هزار سال پیش تصور کنیم .
محلهای باستانی معرف این دوره فرهنگی در ایران، بیشتر مناطق رشته جبال زاگرس، نواحی آذربایجان، کردستان و لرستان شناسایی شده اند. در مازندران، خراسان و خوزستان نیز آثاری از این دوره به دست آمده است. در داخل فلات مرکزی ایران در حوالی تهران یک محل، و محل دیگر در کرمان معرفی شده است. در ناحیه " لادیز " در بلوچستان که مرکز فرهنگ لادیزیان می باشد، هنوز آثاری از دوره موسترین گزارش نشده است. بهترین نمونه های این دوره فرهنگی، از نقاط مختلف باستانی نزدیک خرم آباد در لرستان شناسایی شده اند. آثار به دست آمده از غارهای " کنجی " غاریا پناهگاه سنگی " ارجنه " ( ارژنه ) غار " قمری پناهگاه سنگی " هومیان " که در ناحیه کوهدشت خرم آباد قرار گرفته اند، ( که محل اخیر، در ارتفاع حدود 2000 متری از سطح دریا قرار گرفته است و در زمره مرتفع ترین محلهایی می باشد که آثار دوران سنگ در خاور نزدیک از آن به دست آمده است ) ، معرف دوره پارینه سنگی میانه در لرستان هستند. در ناحیه " هلیلان " در دره رودخانه سیمره که در ارتفاع حدود 900 متری از سطح دریا قرار گرفته است نیز، در هفت نقطه آثار دوره پارینه سنگی میانه شناسایی شده است که از آن جمله اند:" پل پاریک " ، " غارویلا" و " غارهوشی" .
در " کاگیکا" در نزدیکی شهر کرمانشاه نیز آثار این دوره شناسایی شده است.
در همین منطقه، در " غار بیستون " و پناهگاه سنگی " ورواسی " و نزدیک آنها در غار " خار " آثاری از دوره پارینه سنگی میانه با ابزارهای سنگی مشخصه نوع موسترین مورد شناسایی قرار گرفته اند.
علاوه بر این مناصق که باید آنها را مراکز تجمع گروهای متعلق به دوره پارینه سنگی میانه تصور کرد، از نقاط باستانی پراکنده در ایران از قبیل : جهرم فارس و محلی واقع در دره رود کر در نزدیکی شیراز و همچنین، نزدیک " تل ابلیس "در کرمان و یا " غاز تمتمه " در نزدیک دریاچه ارومیه نیز، آثار دوره موسترین شناسایی شده است. در غار " که آرام " در گرگان نیز آثاری مشابه آثار موسترین جبال زاگرس به دست آمده است. اخیرا" نیز، نگارنده موفق به یافتن آثار دوره پارینه سنگی میانه در حوضه مسیله واقع در نزدیکی ورامین در جنوب تهران گردیده است.
منبع: http://www.farhangsara.com
به استناد دست افزارهای سنگی ساده ای که از انسان در مناطق شرقی و جنوب شرقی قاره آفریقا به دست آمده است، از پیدایش انسان بر روی این کره خاکی حدود چهار میلیون سال می گذرد. این دوره را انسان شناسان دوران " پارینه سنگی " نامیده اند و بر حسب تغییراتی که به مرور زمان در کاراکتر شدن این دست افزارها پدید آمده، دوران پارینه سنگی به سه دوره قدیم، میانی و جدید تقسیم شده است.
ایران در دوره پارینه سنگی ( Lower Palaeolithic )
بررسیهای باستان شناسی – انسان شناسی در ایران امروزی برای شناسایی دوره پارینه سنگی، هم جدید و هم محدود است. به دلیل همین دو امر، اطلاعات به دست آمده نیز بسیار ناچیز و در محدوده ظن و گمان است. ولی به نظر می رسد که با توجه به جغرافیای طبیعی و وضعیت اقلیمی ایران، در این سرزمین دستهای کوچکی از انسان به صورت پراکنده قادر به زیست و تامین نیازهای غذایی خود بوده اند. این گروهها با جمع آوری فرآورده های نباتی که در ایران به صورت خود رو قابل گرد آوری و استفاده بوده اند و همچنین با شکار حیوانات و صید آبزیان و شاید پرندگان، غذای مورد نیاز خود را تامین می کردند و در امر تامین غذا از ابزارهای بسیار ساده و متناسب با تهیه نوع غذا از سنگ، چوب و استخوان حیوانات سود می جستند. به دلیل قدمت این دوره، وسایل و ابزارهای ساخته شده از چوب و استخوان به کلی از بین رفته است و فقط ابزارهای سنگی را انسان شناسان با بررسیهای باستان شناسی از قسمتهای مختلف ایران جمع آوری کرده اند.
چون آثار دوره پارینه سنگی قدیم را که در چند منطقه از ایران گزارش کرده اند، بر اساس یک فصل بررسی ارائه شده است، در صحت آنها هنوز نکات ابهام آمیزی وجود دارد. ولی، از آنجا که این گزارشها در حال حاضر در نوشته های مربوط به این دوره از حیات انسان در ایران، تا به دست آمدن مدارک دقیقتر، راه یافته است، ناچار به ارائه آنها به عنوان اسناد و مدارک دوره پارینه سنگی در ایران، مخصوصا" دوره قدیم آن، هستیم. این مدارک از سه منطقه ایران شناسایی شده اند که عبارتند از:
1- منطقه ای در نزدیکی " بقبقو " در حدود یکصدو چهل کیلومتری مشهد در اطراف بستر خشک " کشف رود" خراسان.
2- آثاری شامل چند افزار سنگی از منطقه ای واقع در آذربایجان، در مثلث بین مراغه، تبریز و میانه، نیز به دست آمده است که بنا به گزارش متعلق به دوره پارینه سنگی قدیم است.
3- ابزار سنگی به دست آمده از منطقه " لدیز " سیستان که قدمتی برابر با یکصد هزار سال قبل دارند و از نظر فن ابزار سازی، آنها را جزو نوع آشولین ( Acheulean ) یعنی جدیدترین ابزارهای سنگی دوره پارینه سنگی قدیم طبقه بندی کرده اند.
با توجه به چگونگی پراکندگی و توزیع مناطق معرف دوره پارینه سنگی قدیم در ایران، جای هیچ گونه تردیدی نیست که بررسی و تحقیق درباره پارینه سنگی قدیم در ایران به تنهایی و بدون در نظر گرفتن و ضعیت مناطق همجوار امکان پذیر نیست. از طرفی، مطالعات مربوط به دوره پارینه سنگی قدیم در مناطق همجوار، یا انجام نشده است و یا چنان مغشوش و غیر قابل قبول است که قابل استناد نیستند. مثلا"، در ترکمنستان مطالعاتی که در این دوره انجام شده به هیچ صورت با واقعیت علمی مطابقت ندارد. زیرا تمامی آثار سنگی قبل از استقرار در آن نواحی، به دوره میان سنگی و نوسنگی منسوب شده اند.
علاوه بر موارد فوق، باید افزود که تعیین قدمت آثار از طریق استفاده از روشهای علمی مانند آزمایشات موسوم به پتاسیم آرگون (Potassium Argon ) و تعیین جهت قطب مغناطیسی( Magnetic Polarity Chronology ) و یا مقدار اورانیوم توریوم ( Uranium Thorium ) که در دیگر نقاط جهان با موفقیت برای تعیین تاریخ دوره های پارینه سنگی به کار رفته است، هنوز بر روی آثار به دست آمده از ایران انجام نشده. به علاوه، وضعیت مربوط به دورانهای زمین شناسی از جمله دوره پله ایستوسین ( Pleistocene ) یعنی دوره که در آن انسان بر کره زمین پدیدار شده است، در ایران تاریک و مبهم می باشد.
منبع: www.farhangsara.com
بخشی از خاطرات خوب کودکی و نوجوانی من در سلیمانیه، این باغ دلگشای گمشده در حاشیه شرقی تهران جا مانده است. نمی دانم امروز از آن همه سبزی و خرمی چه باقی مانده. می دانم اما از بهار ۴۷ که برای امتحان ششم دبیرستان میهمان خرمی سلیمانیه بودم، دیگر پای من به آنجا نرسیده است.
سلیمانیه باغی قلعه مانند با دروازه و دیوارهای بلند خشت و گلی و چینه ای بود. این قلعه از خود آسیاب، قنات پرآب و ساکنان ثابت داشت. غیر از آب قناتی که با پمپ آب زلال بی دریغ را در نهرها جاری می کرد سلیمانیه به دو چیز معروف بود: توت سفید و خیارسبز.
از خانه ما تا سلیمانیه حدود نیم ساعتی راه بود. باید از کنار کرت های سیفی، خانه های توسری خورده، دیوار یخچالی ها، میدانچه موتورآب، باغ های پرورش گل، گورستان ارامنه و... می گذشتیم تا به سلیمانیه برسیم. تا نیمه دهه ۳۰ در شمال قلعه، آمریکاییان یک زمین گلف درست کرده بودند و شنبه ها و یکشنبه ها این منطقه را روی سرشان می گذاشتند.
تاریخ سلیمانیه را بنویسم؟ تهران شناسان می گویند پیش تر اسم سلیمانیه، اصفهانک بوده است. قنات آن را علیرضا خان عضدالملک قاجار (نایب السلطنه احمدشاه) کشید و قلعه را به نام پسر خود (سلیمان) سلیمانیه نامید. مالک بعدی حسن وثوق الدوله بود؛ همان کسی که همه ایران را با انگلیسیان معامله کرد و از ترس عقوبت به اروپا گریخت و در سال ۱۳۰۴ و پس از کودتا با حمایت همان انگلیسیان برگشت. او پس از فرار رضاخان سی هزار متر اراضی سلیمانیه را خرید و برای آن ۳۵ هزار متر مربع سند گرفت. آخر اخوی او احمد قوام السلطنه نخست وزیر بود. به همان پشتوانه هم بود که دستی به سر و گوش قلعه کشید و آن را رونق داد.
همین ملک در دهه ۳۰ و ۴۰ قیمت پیدا کرد و ورثه حسن وثوق از فروش این زمین ها آن قدر پول به دست آوردند که در اروپا بتوانند کر و فری کنند. این هم از تاریخ .
خیار سلیمانیه (دولاب) کوچک، اندکی خمیده و بسیار معطر بود. غیر از خیار در تمامی آن حوالی زمینهای کشت بادنجان، کدو، ترب سیاه و... بسیار بود. اهالی سلیمانیه گاو و گوسفند هم نگه می داشتند. ادامه مطلب...