سفارش تبلیغ
صبا ویژن

بازدید : مرتبه
تاریخ : جمعه 87/9/1

الکساندر در دوران جوانی یک نوگرای تکنوکرات محافظه کار بود و هنگامی که حس بی هویتی به او هجوم آورد، راهی سانفرانسیسکو شد. در آنجا گروهی طراحان را گرد خود آورد، با فلسفه تائوگرایی اشنا شد و کنابهایی را در زمینه معرساخت و ساز مستقل از زمان به چاپ رسانید. جنکز او را فرانوگرایی که به صورت موردی شهرساز هم هست، معرفی می کند. الکساندر در سال ???? عنوان فرانوگرا را برای خود رد می‌کند. زبان الگو همان مقدار که متکی به خرد است، متکی به ایمان هم هست. یعنی متعلق است به فراتر از فرانوگرایی یا حتی پیش از نوگرایی.(ترنر ????) الکساندر اولین فصل کتابش را با اعتقاد نامه سنتی آغاز می‌کند و به پایان می‌برد

 

راهی مستقل از زمان وجود دارد.

این راه، با قدمتی هزار ساله، امروز نیز همچون گذشته، همیشه باقی است.

بناهای سنتی گذشته، روستاها و چادرها و عبادتگاه‌ها که در آنها انسان احساس وابستگی و راحتی می‌کند، همیشه توسط مردمی ساخته شده که به مرکز این راه بسیار نزدیکند.

.. ادامه مطلب...


ارسال توسط 3شهرساز
بازدید : مرتبه
تاریخ : یکشنبه 87/8/19

لوییس مامفورد

از متفکرین قرن بیستم است که به تشویق " پاتریک گدس " به مطالعات شهری روی آورد. محور اصلی نظریات مامفورد را انسان تشکیل می دهد. وی معتقد است فضای شهری باید هم از نظر طراحی و هم عملکرد نمود اهداف انسان ارگانیک باشد. شخصیتی متعادل که در رابطه با طبیعت و همه بخش ها و اجزای محیط زیست است. جامعه منشا اصلی فرم معماری است و تنها بر اساس عملکردی زنده است که فرم زنده نیز خلق می شود. وی غار را اولین مفهوم فضای معماری برای انسان اولیه می داند. وی مساله عصر حاضر را در ایجاد محیط زیست جدیدی می داند که مردم را قادر سازد تا در شهرها زندگی کنند. وی از شهرهای یونان و دوران باستان این گونه ستایش می کند ، فرد در همه زمینه های اجتماعی مشارکت داشته و در نتیجه ضمیر و روان افراد ابعاد وسیعی پیدا می کرده است. عادت به مشورت و ارتباط چهره به چهره در فضای شهری روح همکاری جمعی را تقویت می گرداند.

" مامفورد " به دقت هسته های تمدن یونان یعنی المپیا ، دلفای و کاس را می شکافد و عملکرد آن را در جهت سلامت و روان انسان ها نشان می دهد و حس فضا ، نظم ، هماهنگی و زیبایی فضای شهری آن را می ستاید و به وحدتی که در فضا ، عملکرد و عناصر شهر وجود داشته تاکید می کند.

او برای برقراری روابط اجتماعی محدودیت در اندازه و تراکم جمعیت را ضروری می داند و توزیع مناسب هسته های شهر را که پراکندگی عملکردها و در نتیجه چند هسته ای بودن شهر را به دنبال دارد ، بر وحدت از طریق تمرکز که به تک قطبی شدن می انجامد ترجیح می دهد. وی اعتقاد دارد پراکندگی عملکردها ، تعاملات اجتماعی و روابط چهره به چهره را به نحو بهتری امکان پذیر می سازد. " مامفورد " به تاریخ شهرها اشاره می کند و در هر دوره ای به نقد نقش شهر در پیشرفت انسان و روابطش می پردازد.ادامه مطلب...


ارسال توسط 3شهرساز
بازدید : مرتبه
تاریخ : چهارشنبه 87/8/15

امروزه پست مدرنیسم در تمام رشته‌ها به جنبشی فراگیر و همه‌جایی تبدیل شده است و ما، چه بخواهیم و چه نخواهیم، به حوزه‌ای وارد شده‌ایم که با دوره‌های پیشین تفاوت ماهوی و معنایی بسیار زیادی دارد. نمونه‌ای از این تفاوت‌ها در حوزه اندیشه عبارتند از: نفی فراورایت‌ها، نفی‌انسان‌گرایی و نفی هرگونه واقعیت ثابت و حقیقت مطلق. در تمام این اندیشه‌ها یک موضوع مشترک به چشم می‌خورد: نفی معنا و ناتوانی در به بیان درآوردن معنا و درک کامل از حقیقت.

تأثیر جنبش پست مدرن بر شهرسازی معاصر بسیار مشهود است. در حقیقت، بخش اعظمی از پیشرفت شهرسازی پست مدرن حاصل تغییر نگره‌ها و اندیشه‌ها و مبانی نظری است. بحث حاضر به دنبال برشمردن و بازخوانی ریشه‌ها و پایه‌های این تفکر در شهر و شهرسازی است. آنچه در پی آن هستیم، این است که هستی‌شناسی و معناشناسی شهر در گذار به فلسفه پست مدرن چه قبض و بسطی به خود دیده و نگرش‌های معناشناختی در عصر پست مدرن دستخوش چه تغییراتی شده‌اند.

آنچه مدرنیسم در شهر و شهرسازی از خود به جای گذاشت، توسط پست مدرنیست‌ها با انتقاد جدی روبرو شد. اگرچه این انتقادات تا حدودی به خاطر عوارض ناخواسته و پدید آمده مدرنیته بود، اما از نحوه برخورد کاملا متفاوت این دو نگرش سرچشمه می‌گرفت.

این انتقادات اگرچه در اواسط قرن بیستم توسط متفکرینی چون هایدگر، ویتگنشتاین و در فلسفه و افرادی چون ونتوری، کان، جنکس و . در شهرسازی عنوان شد و ماهیت مدرنیته و اصول و مبانی آن به طور جدی با انتقادات و پرسش‌های فراوان روبه‌رو شد، اما این اندیشمندان هیچ‌گاه لفظ و نام پست‌مدرن را به کار نبردند و در حقیقت، آنها پست‌مدرن‌های اولیه‌ای بودند که تنها در لفظ «پست» با متفکرینی چون دریدا، بودریار و آیزتمن مشترک بودند. آنها در گذار از مدرن ما را با بازگشتی به دوران قبل از مدرنیته روبه‌رو می‌کردند؛ و لذا نمی‌توان نام پست‌مدرن بر آنها نهاد. همین تزلزل ساختاری باعث شد که پست‌مدرنیسم متقدم (عصر گذار از مدرنیته) به سرعت عرصه را برای گرایش‌های جدید و متأخرتر پست‌مدرنیستی که حاوی فلسفه‌ای مشخص‌تر و مترقی‌تر نسبت به فلسفه مدرن بودند، خالی کند.

 

دریافت کامل مقاله به صورت pdf 

 

نویسنده : عبدالهی - دانشپور / امیر رضا - رفیعی

 

منبع : http://www.urbanism85.com/




ارسال توسط 3شهرساز
بازدید : مرتبه
تاریخ : یکشنبه 86/10/30

مکتب شیکاگو بین سالهای 1883 و 1893 رشد کرد. پیروان آن بی نظمی جامعه صنعتی در اروپا را ناشی از کم بودن زمین در شهر می دانند؛ بدین ترتیب الگوی روستا - شهر را برای حل مشکلات شهری ارائه می دهند و توجه به طبیعت را نیز در سطح وسیعی مطرح می کنند. در این مکتب توجه به اکولوژی یا محیط طبیعی، اهمیت ویژه ای دارد به طوری که محیط انسانی در دل آن مطرح می شود.

این مکتب از دارونیسم اجتماعی، در زمینه عامل رقابت میان شرکتها، بنگاه های تجاری و خانواده ها برای دستیابی به نقاط مطلوب شهر بهره می برد و علم اقتصاد را فقط اصل مسلم انسان برای بهره گیری بیشتر و با کوشش کمتر میداند و برای تحقق این هدف معتقد به عدم دخالت دولت در امور اقتصادی، نفع فردی و اجتماعی و اهمیت صنعت است و نیز صنعت را منشاء ثروت می داند.
مکتب شیکاگو، در علوم اجتماعی و جامعه شناسی شهری مطرح است. ویلیام لوبارن جنی از بنیان گذاران مکتب معماری شیکاگو و نیز ارنست برگس و رابرت ازرا پارک از بنیان گذاران مکتب جامعه شناسی شیکاگو هستند. در همین زمان نظریه باغ شهرها بیان می شود و هاوارد از این مکتب بهره بسیاری می برد.

گفتنی است پیش از قرن بیستم نگاه به شهر در حیطه علوم مختلف و اندیشمندان گوناگون از جمله مورخین، اقتصاددانان، فلاسفه، جامعه شناسان و جغرافیدانان بود اما در قرن بیستم و بویژه از 1910 تا 1970 نگاه به شهر و بخصوص ساخت آن در تیول معماران قرار میگیرد و موضع شهر برعکس گذشته غیرسیاسی میشود.

 

به کوشش: امیر فرشچین – منبع: یک شهر




ارسال توسط 3شهرساز
بازدید : مرتبه
تاریخ : چهارشنبه 86/6/21

اتو واگنر( 1918-1841) به نسلی تعلق داشت که سخت به صنعت خوشبین بود. وی نمی توانست تصور کند که روزگاری توسعه صنعتی برمشکلات شهرهای بزرگ دامن خواهد زد. واگنر عقایدخود را هنگامی ابراز داشت که تاثیرات عقاید زیته به منتهای خود رسیده بود و فکر ایجاد نواحی سرسبز وخرم درقسمتهای مسکونی شهر، یکی ازراههای رهایی اززشتی موجود دراین قسمتها به نظر می رسید. واگنر ازآغاز متوجه شد که این راه حل کافی نیست ومدتها بعد، واقعیات صحت نظر اورا ثابت کرد. بصیرت ونیروی فعال واگنر، که دربسیاری ازکارهای معماری او هویدا است، درعرصه شهرسازی انگار بنوعی فلج دچارمی شود. به عنوان مثال، ازنقشه کاملی که واگنر برای محله ای مسکونی دروین به منظور پیش گیری ازرشد آشفته این محلات مطرح کرد، یاد می نماییم . دراین طرح، واگنر فضایی باز ونسبتاً وسیع را درمرکز محله پیش بینی نموده بود که خود آن را ((مرکزتنفس)) محله می نامید. اما، طرح به اندازه ای تقلیدی وبدون تحرک است که عدم تحرک آن ازنقشه پاریس توسط هاسمان به مراتب بیشتر است. دراین طرح، آپارتمانهای مسکونی پنج طبقه که ساختن آنها درتمام شهرهای بزرگ اروپا درآن زمان معمول بود، تکرار می شود. شاید، واگنر نمی توانست طرح تازه ای برای این محلات تهیه کند. اما، چه ازطرح واگنر وچه ازطرح سایر شهرسازان قرن نوزدهم ، چنین گمان می رود که شاید تمام امکانات شهرسازی آزمایش شده اند و هیچ راه تازه ای وجود نداشته است. درحقیقت، قدرت سامان دادن به شهر با توجه به مسائل موجود، ازمیان رفته بود.

واگنر ازجمله اولین کسانی بود که دریافت شهر مدرن باید براساس احتیاجات ساکنین آن طرح شود. احتیاجاتی که برحسب انواع مختلف مردم تفاوت دارد. توجه اصلی واگنر، معطوف به ایجاد محیطی سالم برای طبقات متوسط مردم بود ومی دانست برای سکونت همین طبقات نیز، احتیاجات مختلف طرحهای متفاوت را ایجاب می کند. واگنر خواستارشد نواحی شهر(( مالکیت عمومی )) یابند تا قیمت زمین دستخوش سودجویی زمین بازان قرار نگیرد ونظارت برگسترش شهر میسر باشد . واگنر معتقد بود ، گسترش شهر مانند گذشته نمی تواند کورکورانه صورت گیرد ومعماری مغلوب سودجویی (زمین خواران ) شود.

 

نویسنده : محسن سورگی

منبع : سایت همکلاسی




ارسال توسط 3شهرساز
بازدید : مرتبه
تاریخ : چهارشنبه 86/6/21

هرچند که دراواخر قرن نوزدهم شهرسازان طرحهای مختلفی برای شهرهای بزرگ داده بودند وازآن جمله اوژن هاسمان فرانسوی ( 91-1809) طرحی برای دگرگونی نقشه پاریس داد که چهره شهر را دگرگون ساخت . این طرحها در اروپا مورد تقلید قرار گرفت و یک نوع زشتی وتقلید همه جایی ازکارهای هاسمان به زودی هویدا شد. درسال 1889 کامیلوزیته شهرساز اطریشی ، درکتاب خود به نام (( شهرسازی)) چاره کار رادربازگشت به شیوه های هنری قرون وسطی پیشنهاد نمود . رشد طبیعی شهرهای قرون وسطی توجه زیته را بخود جلب کرده بود؛ ووی آن را وسیله ای برای رهایی شهرهای معاصر ازمعایب موجود می دانست . کامیلوزیته مطالعه ای دقیق ازشهرهای شمالی وجنوبی اروپا دردوره های تجلی روم، گوتیک، رنسانس، وبا روک به عمل آورد واستادی شهرسازان گذشته را درترکیب وتنظیم عوامل مختلف شهر پسندیده بود. به نظر وی نحوه ای که درشهر قرون وسطایی خیابان به میدان می پیوست ، رابطه ای بین بازار ، کلیسا ویا ابنیه اصلی دیگر به وجود می آورد ، وهمه ازتوازن طبیعی برخوردار بودند که درسیمای شهر آشکار بود.

برای زیته، قوانین شهرسازی دریک جمله خلاصه می شد وآن اینکه ((شهر باید حافظ منافع وضامن خوشبختی ساکنین خود باشد)) امروزنیز، شهرسازان بازیته هم عقیده اند که مسائل هنری بهمان اندازه مهم است که مسائل فنی آن.

کامیلوزیته می خواست زشتی معمولی شهر اواخر قرن نوزدهم را ازمیان بردارد. وشهر را به غنای هنر، زندگی وتحرک آراسته گرداند. وی نقایص شهر را به خوبی دریافت ، ولی پیشنهاداتش برای اصلاح شهر فقط جنبه تسکین درد راداشت . گشودن مرکز میادین شهرها یا انتقال مجسمه ها وبرجهای یادگار به یک گوشه میدان، ایجاد باغچه درحیاط آپارتمان های مسکونی به جای مراکز شلوغ شهر ، برپا داشتن دیوارهای بلند دراطراف پارکهای عمومی برای حفاظت آنها درمقابل سروصدای خیابان، همه رفرم های سطحی بودند که کامیلوزیته پیشنهاد می کرد.

این مطلب نشان میدهد که شهرسازی تا چه اندازه ارتباط خودرا با عصر خویش از دست داده بود. او تصور می کردمی توان با وسائل قرون وسطایی مسائل عصر صنعت را حل کرد.

 

نویسنده : محسن سورگی

منبع : سایت همکلاسی




ارسال توسط 3شهرساز
بازدید : مرتبه
تاریخ : چهارشنبه 86/6/21

تونی گارنیه فرانسوی ، درزمانی که هاوارد طرح باغ شهر خود را ترویج می کرد وفرانک لوید رایت، نخستین خانه های خود را دراطراف شیکاگو می ساخت ، به ابتکار شخصی خود طرح یک شهر کامل را برای سکونت 35000 نفر ارائه داد وآن را شهر صنعتی نامید .

دراین طرح،گارنیه نه تنها به ترسیم خیابانها وبناهای اصلی شهر پرداخت، بلکه به تفصیل تمام جزئیات آن وحتی نقشه بسیاری ازبناها را مشخص نمود. طرح گارنیه به سال 1901 ونقشه های مفصل آن به سال 1904 به معرض تماشا گذاشته شد ودرسال 1917 نظریات وی درمعدود جزوه هایی منتشر شد . گارنیه درطرح خود برای اجزاء شهر ، خانه ها، مدارس، ایستگاههای راه آهن ، بیمارستانها ونظایر آن ، نقشه هایی پیشنهاد نمود وتوجه به اجزاء شهر فکر وی را برخلاف بسیاری ازمعاصرانش ازنقشه کلی شهر منحرف نکرد وطرح کلی اوبرای تمامی شهر، قدمی بلند درپیشرفت شهرسازی بود.درکوی صنعتی پیشنهاد وی ،عوامل مختلط شهر، محل کار،محل سکونت، تفریحگاهها وغیره، کاملاً ازیکدیگر جدا هستند، وکمربندی سبز،قسمت صنعتی شهررا ازقسمت اصلی آن جدا می سازد. ساختمان بیمارستان وبخش پزشکی شهر،دردامنه تپه های روبه جنوب پیش بینی شده است. قسمت اصلی شهر، نوار مانند ادامه می یابد ودرمیان آن قسمتهای ابنیه عمومی ، دبیرستان واستادیوم ورزشی بنا می گردد . زمینهای ورزشی مستقیماً به فضای آزاد مجاور خود راه می یابند که هم بسط آنها درآینده آسان باشد وهم چشم انداز بارز زیبایی داشته باشند.

درطرح گارنیه خطوط راه آهن درداخل شهر درزیرزمین کشیده می شدند ، تا به ایستگاه مرکزی شهر برسند ، خانه ها درمیان پارک بنا می شدند، وخیابان اصلی دورازمحلات مسکونی قرارمی گرفت. زمینها نیزبه ابعاد 150*30 متر تقسیم گردیده بود تا خانه ها ازنظر دریافت نور درجهت مناسب قرارگیرند. درطرح گارنیه ، برای شهر صنعتی حتی جاده ای برای مسابقات اتومبیلرانی وآزمایش موتورهای هواپیما پیش بینی شده بود. وبدین ترتیب بودکه شهر صنعتی، راهی فراپای بسیاری ازکسانی گذاشت که درپیشرفت شهرسازی معاصر موثر بوده اند درحقیقت، شهر صنعتی بذر شهرسازی معاصر را واجدبود.

 

نویسنده : محسن سورگی

منبع : سایت همکلاسی




ارسال توسط 3شهرساز
   1   2   3      >
آرشیو مطالب
امکانات جانبی

بازدید امروز: 398
بازدید دیروز: 14
کل بازدیدها: 549095

دانلود فیلم

سایت ساز رایگان

بهراد آنلاین

کلیپ موبایل

دانلود فیلم

نرم افزار موبایل

قائم پرس