سفارش تبلیغ
صبا ویژن

بازدید : مرتبه
تاریخ : یکشنبه 86/6/4

اگر از منظر تاریخ انسانی به مجموعه یافته های بشر بنگریم در می یابیم که شهرنشینی و مدنیت، یکی از مراحل بسیار حیاتی در زندگی بشر به حساب می آید و طی کردن آن اوج فعالیت گروه های انسانی در رسیدن به یک سیستم مترقی برای زندگی بهتر می باشد.

«شهر» ها و حضورشان به عنوان گستره ای از معانی آشنا با روح انسانی، تجلی گاه اراده معطوف به زیست مسالمت آمیزند که در آن انسان ها در کنار هم نیازمند حداقل هایی از نظرآداب اجتماعی، بهداشت فردی و عمومی و رفاه هستند. ما در شهرها «زندگی» می کنیم، به طور دقیق تر ما از زندگی در شهرها در معنای عام «لذت» می بریم چرا که همواره لفظ «زندگی» در کنار مفهوم «لذت» است که معنای خود را باز می یابد و باید پذیرفت که لذت بردن از حضور در شهرها نه به معنای ارضای حوائج، بلکه نوعی بهره مندی بصری و متافیزیکی است که باید سبب ارتقای حس شهروندی شود. به همین منظور توجه انسان را در تولید دانش «طراحی شهری» باید ستود؛ دانشی پویا که به طور قطع پایه های خود را بر روی ذهنیت و یافته های ما از شهرهای اولیه بنا نهاده و روز به روز با گسترش عادت شهرنشینی چهره ای تازه تر به خود می گیرد.

در واقع آنچه با ساخت ساختمان، شهر و... در ارتباط است در مفهوم بزرگی به نام طراحی شهری جا گرفته است؛ معماری یک پدیده پیشا- شهرنشینی است و قطعاً در نظر صاحب نظران این مفهوم از اجتماع تک ساختمان های ساخته شده به دست اولین معماران، شهرها به وجود آمده اند، اما همین کنش فردگرایانه و خودمحور معمار در تولید یک جز(ساختمان) در مقابل یک کل (شهر) است که معماری را در پله ای پایین تر از طراحی شهری قرار می دهد. معمار، در طراحی ساختمان می کوشد کاری دیگرگون و چشمگیرتر از ساختمان های دیگر بیافریند. در این فرایند، تنها بنای ساخته شده است که در کانون دید جای دارد و بس. درست مانند کسی که در میان دیگران زندگی می کند، اما تنها به خود و خواسته های خود می اندیشد، بی آنکه به پیامدهای خواسته های خود از دید دیگران بیندیشد.

طراحی شهری

طراحی (عنصر) های شکل دهنده بافت شهری با نگاه به پیرامون جایگاهی است که برای طراحی شهری تعریف می کنند. به این سان، طراحی ساختمان، با توجه به آنچه در پیرامون آن است (خواه ساختمانهای دیگر یا محیط طبیعی یا ... )، گوهر راستین معماری آمیخته با انگاره طراحی شهری است. از همین جاست که به معنای طراحی شهری می توان پی برد: زندگی شهری، زندگی در میان دیگران و با دیگران! طراحی شهری، معیار فرهنگ شهرنشینی در شهر (جامعه) است. شهرنشینی یک پدیده فرهنگی است. جامعه باید به تراز معینی از پیشرفت فرهنگی برسد تا پا در گستره شهرنشینی بگذارد؛ زندگی انسانی در کالبد «شهر» ها حیات خود را آغاز کرده؛ تاریخ پیش از تولد «شهر» ها، تاریخ موهومی است که تنها بار توحش را به دوش می کشد. برجسته ترین ویژگی فرهنگ شهری، جامعه پذیری و حضور در اجتماع است؛ اجتماعی که در هاله ای از مفهوم «شهر» تجلی می یابد. اما اگر بخواهیم اولین چیزی را که از شنیدن کلماتی چون«شهر» ، «اجتماع» و «جامعه» به ذهنمان خطور می کند بجوییم به چه نتایجی خواهیم رسید؟

از نتایج آمارگیری یک موسسه پژوهشی_ اجتماعی در استرالیا این طور بر می آید که «ساختمان ها» و «ازدحام جمعیت» بیشترین پاسخ های سؤال شونده ها بوده است که البته با کنار گذاشتن مورد دوم که در واقع به مبحث ما مربوط نمی شود، اهمیت سازه های دست انسان برایمان شفاف تر می شود. پر واضح است که منظور سؤال شوندگان از ساختمان، تزئینات متفاوت داخل هر ساختمان مجزا نبوده است، بلکه آنها درباره ظاهر(نمای)یک فضای ساخته شده به دست انسان صحبت می کردند.

سه مفهوم به ظاهر متفاوت

بزرگان معماری در تعاریف خود درباره معماری به فضا توجه ویژه ای داشته اند به عنوان نمونه می توان به اگوست پره اشاره کرد که معماری را هنر سازماندهی فضا می داند و این هنر از راه ساختمان بیان می شود. ادوارد میلر اپژوکوم نیز معماری را هنر ساختن و هدف کلی آن را محصور کردن فضا برای استفاده بشر تعریف می کند. به گفته لامونت مور نیز معماری هنر محصور کردن فضا جهت استفاده بشر است. حال با در نظر گرفتن این مطلب درمی یابیم که محصور کردن این فضا به یک ساختمان و تبدیل آن به یک مفهوم معمارانه، توجه را به مبحث نمای بنا پررنگ می کند. از دید جامعه شناسانه، معماری در نما خلاصه می شود؛ تعبیر بسیاری از مردم نیز این گونه است. تنها تصویر نمای ساختمان هایی که هر روز از کنار آن می گذرند و در خاطرشان ثبت شده است را معماری می دانند و درست در همین جاست که ما با تلاقی سه مفهوم به ظاهر متفاوت ولی ادغام شده مواجهیم؛ «شهر» ، «ساختمان» و «نما» !

ساختمان ها شبیه انسان ها

شهر چونان یک موجود زنده است، چرا که هم حیات قابل اعتنایی دارد و هم مدام در حال تغییر چهره است. گروهی از کارشناسان این تغییرات را در عرصه شهری، پوست اندازی بناها می دانند که مانند مد لباس های ما، همواره در حال تغییر و به روز شدن است. در این شباهت نکته جالبی نهفته است که بین ما انسانها و بناها وجود دارد و باز از معبر نمای ساختمان می گذرد، پس طبیعی است اگر هر روز شاهد یک نوع محصول باشیم که بر بدن ساختمان هایمان کشیده می شود(مگر ما انسان ها این گونه نیستیم؟!) جالب است که در کشور ما هم همان طور که در باره البسه چشم به آن سوی مرزها دوخته ایم برای نما سازی هم محصولات آنها را ترجیح می دهیم؛ محصولاتی چون رنگ های لعابی، سنتی و دیگر انواع رنگ ها و نیز استفاده از روکش های ساخته شده با مواد رزینی مثل رزین های اکریلیک، الکید، پلی استر، فنولیک، نیتروسلولز و پانل های آلومینیومی و....

این روزها به این محصولات، نماهای مدرن می گویند(و این البته از فرهنگ ماست که هرچیز تازه ای را مدرن می نامیم!) و بسیار هم با استقبال مواجه شده اند ؛استقبالی که نیاز به رعایت دو اصل مهم دارد:

۱- توجهات سازه ای و اقتصادی در نصب:

- نحوه و میزان دسترسی سازندگان و مالکان ساختمان ها به مصالح ساختمانی.

- نوع و شیوه اجرایی که در احداث ساختمان به کار گرفته می شود.

- نوع کاربری ساختمان یا فضای موردنظر (اداری، مسکونی، آموزشی و ...)

- شرایط و وضعیت محلی یا منطقه احداث ساختمان (آب و هوا، میزان رطوبت و ...)

- مسائل اقتصادی از نظر میزان بودجه و اعتبار اختصاص یافته برای احداث سازه مورد نظر (در پروژه های دولتی) و میزان توان مالی افراد در ساخت منازل شخصی.

- رعایت اصول زیبایی شهری یا روستایی و مدنظر قرار دادن هماهنگی ظاهری ساختمان با سازه و ساختمان های مجاور.

- جهت وزش بادهای زمستانی و نیز جهت و نحوه تابش آفتاب بر سطح نما.

۲- توجهات فرهنگی، زیباشناسانه و معمارانه: حقیقت این است که در ساخت و سازهای چند دهه اخیر در کشور رعایت سه اصل طراحی شهری، معماری و هویتی از بین رفته است. اگر به نماهای ساختمان ها محصولات جدید و گونه گون می چسبند، برای پنهان کردن ایرادات معمارانه کار بنا است، برای چشم و هم چشمی با دیگر ساختمان های شهر است و... و در نهایت این معماری ماست که در سطح پوسته می ماند و فراتر نمی رود. از آن تحقیق مطروحه در بالا استفاده می کنم و به طرح این سؤال می پردازم که نتیجه این حرکت در دراز مدت آیا به ضرر روحیه اجتماعی مردم و ساکنین شهرهای ما نخواهد بود و آیا چهره شهرهای ما به نوعی در خود ما منعکس نشده است و مهمتر اینکه آیا ما نیز به تبع فضای مکانی که در آن زندگی می کنیم(یعنی همان شهرهایمان) به انسان های ظاهری و به اصطلاح آب زیر کاه تبدیل نشده ایم؟

در نهایت باید گفت که هنگامی که از شهر به عنوان یک کلیت جامعه شناسانه حرف می زنیم باید بپذیریم که نوعی رابطه پنهان ولی اثر گذار میان ما و محل زندگیمان وجود دارد که تنها با کنترل و تبدیل به احسن شدن این رابطه قادر به حفظ هویت خودمان و شهرهایمان هستیم.

 

کاظم برآبادی – روزنامه همشهری

 




ارسال توسط 3شهرساز
آرشیو مطالب
امکانات جانبی

بازدید امروز: 690
بازدید دیروز: 14
کل بازدیدها: 549387

دانلود فیلم

سایت ساز رایگان

بهراد آنلاین

کلیپ موبایل

دانلود فیلم

نرم افزار موبایل

قائم پرس