الکساندر در دوران جوانی یک نوگرای تکنوکرات محافظه کار بود و هنگامی که حس بی هویتی به او هجوم آورد، راهی سانفرانسیسکو شد. در آنجا گروهی طراحان را گرد خود آورد، با فلسفه تائوگرایی اشنا شد و کنابهایی را در زمینه معرساخت و ساز مستقل از زمان به چاپ رسانید. جنکز او را فرانوگرایی که به صورت موردی شهرساز هم هست، معرفی می کند. الکساندر در سال ???? عنوان فرانوگرا را برای خود رد میکند. زبان الگو همان مقدار که متکی به خرد است، متکی به ایمان هم هست. یعنی متعلق است به فراتر از فرانوگرایی یا حتی پیش از نوگرایی.(ترنر ????) الکساندر اولین فصل کتابش را با اعتقاد نامه سنتی آغاز میکند و به پایان میبرد
راهی مستقل از زمان وجود دارد.
این راه، با قدمتی هزار ساله، امروز نیز همچون گذشته، همیشه باقی است.
بناهای سنتی گذشته، روستاها و چادرها و عبادتگاهها که در آنها انسان احساس وابستگی و راحتی میکند، همیشه توسط مردمی ساخته شده که به مرکز این راه بسیار نزدیکند.
..
برای رهانیدن خود از خیالات و تمام تصاویر مصنوعی که از نظم در ذهن داریم و در طبیعت درونی ما اعوجاج ایجاد می کنند، لازم است ابتدا رشتهای را برگزینیم که رابطه واقعی بین خود و محیط اطرافمان را به ما بیاموزد.
سپس، هنگامی که این رشته تاثیرش را بگذارد و حبابهای خیالات ما را که اکنون به آن چسبده ایم، بترکاند. ما آماده رها کردن رشته و عمل کردن همانند عمل طبیعت خواهیم بود.
این راه، راه ساخت و ساز مستقل از زمان است : نظامی را آموختن و سپس آنرا رها کردن.(الکساندر ????)
تصاویر مصنوعی از نظم مورد انتقاد الکساندر کاملا عقلانی، نورگرا و آرمانگرا بوده اند. شهرسازی فرانوگرا، ضد شهرسازی بوده است.
کریستوفر الکساندر، ریاضیدان اطریشی – انگلیسی – آمریکایی که به عنوان یکی از پرچم داران تئوری طراحی در جهان شناخته شده است دو راه کاملا متفاوت برای مواجهه با پیچیدگیهای طراحی پیشنهاد کرد.
الکساندر از انگلستان به آمریکا رفت تا در دانشگاه هاروارد در رشته معماری تحصیل کند. او در کسوت صاحبنظری کلاسیک در شرق ایالات متحده ظهور کرد، زیرا خردگرایی و ریاضیات را در طراحی به کار برد. یادداشتهای او در مورد "ترکیب سازی شکل" (Synthesis of Form) روش طراحی نوگرا، کامپیوتری و کاملا عقلگرا را در نظر داشت. اما این کار نشد. پس از انتقال به غرب ایالات متحده، الکساندر خلاقیت گروهی و خرد عرفی را در طراحی اعمال کرد. نتیجه کار او "زبان الگو" (The Pattern Language) بود ه به عنوان هسته مرکزی، سرمشق دیگر زبانهای الگو بود که می توانند به مردم حس زنده بودن و انسان بودن بدهند.(ترنر ????)
راه حل شرق
ارائه راه حل الکساندر در مورد پیچیدگیهای طراحی، از دهه ???? آغاز شد. زمانی که کامپیوترهای الکترونیک برای عموم قابل دسترس بود. به نظر او رسید که ماشینهای بی روح با برنامه ریزی خوب میتوانند جای استادکارهای جایزالخطا را، که میل به استبداد هم دارند، بگیرند. شابد کامپیوترها میتوانستند ابراستاد شوند. الکساندر در یادداشتهایش معتقد است که شکلهای بزرگ در مشکلات کوچک ترکیب کرد، بطوری که بتوان آنها را یکی پس از دیگری برگزید. اولین مثال او یک جاروبرقی بود. مشکل طراحی به مجموعهای از عوامل دودویی تقسیم شد. گستردهترین مثال او در مورد عواملی که شکل را تعیین میکنند، درباره روستای سرخ پوستان بود. این عوامل ??? جز را در دستههای مذهبی، نیروی اجتماعی، کشاورزی، آب و ... تشکیل میدادند. لیست مذکور هم مشکلات طراحی را دربر دارد و هم اهداف طراحی را. تسلسل کلی به صورت نمودار درختی تشریح شده است.
دو سال بعد، الکساندر تحول افکار داشت و مقالهای تحت عنوان "شهر درخت نیست." منتشر ساخت. منظور او از درخت سلسله مراتب است. الکساندر تاکید کرد که شهرها سلسله مراتبی نیستند و اگر شهرسازان تصور کنند که شهرها چنیناند. طبق برنامهریزیهایشان، شهرهایی وحشتناک ایجاد میکنند که در آنها سلسله مراتب خیابانها، مناطق تجاری و فضاهای با بیفایده طراحی میشوند. مثال ایستگاه اتوبوس در "شهر درخت نیست" آورده شد تا نشان دهد یک ایستگاه فقط یک محل توقف در طول مسیر نیست بلکه در جایگاه خرید رفتن، قدم زدن، منتظر شدن، صحبت کردن و ... نیز قرار میگیرند. این مشاهدات باعث شد الکساندر علیه شهرهای مصنوعی و به نفع شهرهای ارگانیک استدلال ارائه کند. او اعلام داشت که شهرها ساختار شبهه مشبک دارند و نه ساختار درختگونه. نه تنها شهر درخت نیست بلکه حتی شی هم نیست. شهر مجموعهای از چشماندازهاست. بخشی از هر ویژگی شهر و قسمتی از دیگر ویژگیها روی هم می افتند. تفکر در مورد ساختار شهر باعث شد الکساندر روشی دیگر برای حل مساله پیچیدگی طرحها توصیه کند.(ترنر ????)
راه حل غرب
الکساندر پاسخ دوم را درباره مشکل پیچیدگی طرح در کالیفرنیا در سال ???? مطرح ساخت. این نظریه در سه کتاب شرح داده شده است. یکی از این کتابها به نام "زبان الگو" در واقع شش نویسنده داردو نتیجه هشت سال تحقیق است.
بحث اصلی در "زبان الگو" آن است که در مواجهه با پیچیدگی، بشر توانسته است طرحهایی بصورت نمونه و سرمشق ارائه کند تا بتواند مسایلی را که به طور پدید میآیند، حل کند. این راه حلها "الگو" نامیده شدهاند. در جوامع بدوی، پرندگان و انسانها راهی را برای استفاده از گل و گیاه در خانهسازی بکار میبرند و این کار را نسل به نسل بطور ثابت حفظ میکردند. در جوامع نو، الگوهای بیشتری در دسترس است. اما، "زبان الگو" استدلال میکند که هنوز راههای بیشتری را برای انجام کارها وجود دارد که در طول دورانهای بیپایان نیازهای پیچیده بشر را ارضا نموده است. یک مثال قدیمی، انتخاب مکانی برای استقرار نیمکت در فضای باز است.(ترنر ????)
الکساندر عتقد است استفاده از الگوهای عهد عتیق منجر به شکلگیری "کیفیتی بدون نام" میشود.
اولین مکانی که هنگام توصیف این نوع کیفیت به ذهن خطور میکند، گوشهای از یک باغ است که در آن یک درخت هلو پشت به دیوار در حال رشد است. خورشید بر درخت میتابد و همینطور با تابش بر دیوار پشت درخت و گرم کردن آجرهای دیوار، آجرها خود نیز هلوهای درخت را گرم میکنند. این کیفیتی آرامش بخش را به همراه دارد که نمیتوان نامی بر آن نهاد.
برای توصیف آن کیفیت، الکساندر صفتهای زیر را مطرح میسازد: زنده، تمام و کمال، در آسایش، آزاد، دقیق، فارغ از نفس و جاودان.
الکساندر در مقاله تئوری جدید طراحی شهری به دنبال روشی است که از طریق آن به شهر اجازه دهد به تدریج به کل تبدیل شود. رشد شهر در جزئیات از فرایندهای بسیاری تشکیل شده است. فرایندی که در سطوح بسیار و به شیوه های متفاوت عمل میکند. اما هنوز اساسا یک فرایند واحد و منحصر به فرد باقی میماند، آن هم به برکت این حقیقت که یک هدف منحصر به فرد و واحد دارد. این هدف واحد به طور ساده، ایجاد کلیت در محیط زیست است.
باید نوعی سیستم عملی قواعد یا روندها وجود داشته باشد که به مردم اجازه دهد دست کم به تقریب به قانون یگانه نزدیک شوند تا بتوانند کار عملی ساخت و ساز را به پیش برند.
هر عمل ساختمانی و هر میزان رشد شهر در سمت آفرینش کلیت قرار میگیرد. قانون یگانه نیازمند فرایند شهری زیر است : هر میزان کار ساخت و ساز در شهر رشد یابد باید جنان طراحی شود که کلیت را در تمامی سطوح حفظ کند، از بزرگترین سطح فضای عمومی و کلهای واسطی در مقیاس ساختمانهای جداگانه گرفته تا کوچکترین کلهایی که در جزئیات بنا پدید میآیند.(الکساندر ????)
اما هر چه آ‹ها قواعد واسطه را درک کنند، ضرورت این قواعد کمتر میشود و استفادهکنندگان بیشتر به درک و فهم واقعی از قانون یگانه نزدیک میشوند. هفت قانون واسط عبارتند از:
?. رشد تدریجی و ذره ذره کردن
- تغییرات ساختمانی نباید بسیار زیاد باشد.
- اختلاط معقولی از اندازه ها
- توزیع معقولی از عملکردها
?. رشد کلهای بزرگتر
?. ژرف نگری و دید
- افزایشها از یک ژرف نگری نسبت به آنچه برای اصلاح و بهبود ساختار موجود لازم است برخیزد و نه از مفهومی که به طور ذهنی شکل گرفته است.
- برای دیدن کل، ضروری است که وارد ارتباط ابتداییترو اساسیتری با مساله شویم و اسلوب تفکری که بیش از همه ظرفیت آفرینش و تعیین روابط با کل را داراست دقیقا همانی است که اسلوب مبتنی بر دید نامیده میشود.
?. قاعده اصلی فضای شهری مثبت
- برای تبدیل طراحی به کل ضروری است که فضایی که به وسیله ساختمان ها به وجود میآید خصلیت مثبتی داشته باشد.
- هر ساختمان باید فضای عمومی منسجم و شکل گرفته ای در کنار خود ایجاد کند.
- هر رشد جزئی ساخت و ساز باید به شیوه ای شکل گیرد و استقرار یابد که فضای پیاده شکل گرفته ای را به وجود آورد.
- خود حجم ساخت و ساز هم ساده و خوش ترکیب است.
?. آرایش ساختمانهای بزرگ
?. ساختمان
- کلیت یک شهر نمیتواند از کلیت شیوه ساختمانی که برای احداث بناهایش به کار میرود، جدا باشد.
تدوین قواعد سازمان کلی و سه بعدی سازه بنا که تضمین کننده هماهنگی ساخت کالبدی با حجمها و فضاهای بنا باشد.
- قواعد مربوط به جزئیات که تضمین کننده هماهنگی جلوه بیرونی ساختمان با فضای عمومی خارجی هستند.
?. شکلگیری مراکز
- هر کلی باید به خودی خود مرکزی را تشکیل دهد و سیستمی را از مراکز را در پیرمون خود به وجود آورد.
- یک مرکز یک هستی و یک چیز است. میتواند یک ساختمان، یک فضای بیرونی، یک باغ، یک دیواره، یک جاده، یک پنجره یا همزمان مجموعه ای از چند عنصر پیشگفته باشد.
- به طورعام یک مرکز از نوعی تقارن ابتدایی به ویژه تقارن دو طرفه مشابه با تقارن بدن برخوردار است.
- یک مرکز یک کل است که از کل های فرعی تر تشکیل شده است. (الکساندر ????)
ماهیت نظم
- کلیت یا انسجام، وضعیت عینی ترکیببندیهای فضایی است که به درجات بیشتر یا کمتری در هر بخش از فضا رخ میدهد و قابل اندازه گیری است.
- ساختاری که ایجاد کننده کلیت است همواره در اوضاع و احوال مشخص وضعیت مشخصی دارد و بنابراین هرگز دوباره یک شکل واحد به خود نمیگیرد.
- شرایط و اوضاع و احوال کلیت را همواره یک فرایند مشخص به وجود میآورد. این فرایند به تدریج شکل میگیرد و به تدریج ساختاری را که میدان مراکز در فضا خوانده میشود به وجود میآورد.
- میدان مراکز از طریق خلق گام به گام مراکز و تحت شرایط بسیار ویژه به وجود میآیند. (Alexander 2005)
راه بی زمان ساختن
هر بنا یا شهری تنها به میزانی زنده است که به راه بی زمان ملتزم باشد.
برای یافتن راه بی زمان نخست باید کیفیت بی نام را بشناسیم.
پی برای نیل به کیفیت بی نم باید زبان الگوی زنده ای پدید آوریم که چون دروازه عمل کند.
وقتی دروازه را ساختیم می توانیم از آن بگذریم و در آن قدم برداریم.
اما این راه کامل نمیشود مگر آنکه دروازه را پشت سر بگذاریم. (الکساندر ????)
سیده ندا قاضی زاده - پژوهشگر دکتری معماری دانشگاه تهران
منابع
Alexander, C. (????). A Vision of A Living World. Berkeley, The Center for
Environmental Structure.
الکساندر, ک. (????). تئوری جدید طراحی شهری. تهران, نشر توسعه.
الکساندر, ک. (????). معماری و راز جاودانگی. تهران, دانشگاه شهید بهشتی.
ترنر, ت. (????). شهر همچون چشم انداز. تهران, شرکت پردازش و برنامه ریزی شهری.
منبع : http://www.urbanism85.com/