مطالعه شهر از دوران کهن، به خصوص شهرهای ایران بعد از اسلام، تا زمانیکه شهرسازی از لحاظ ورود مفاهیم تازه، غریبه و گسستن از ارزش های گذشته خود قرار نگرفته است، گویای آن است که همواره میدان نیز همچون دیگر اندام های موثر و کارکردی، در حیات جاری شهر، حضوری موثر دارد به طوریکه میدان از دوره سلجوقیان به بعد شروع به تثبیت خود کرد و در دوره صفویه به مفاهیم عمیق و کارآمدی در معماری و شهرسازی رسیده و در دوران قاجار به نهایت نقش خود دست یافته است، اما رفته رفته نقش می بازد تا جایی که از سال های میانی دوره پهلوی هویت خود را از دست داده و در دو دهه اخیر نیز در بلاتکلیفی مطلق به سر می برد.
درکی که اکنون از میدان وجود دارد همانی است که در ذهن همگان و به طور یکسان از تقاطع چند خیابان که فضایی در میانه آن برای تفکیک حرکت سواره پدید آمده و با ترکیبی از پوشش گیاهی، آب نما و فواره شکل می گیرد و هیچ ارتباط معقولی با انسان، حرکت انسانی و حضور معنی دار انسان برقرار نمی سازد. میدان بدون حضور موثر و امن انسان و به منظوری معین معنی خارجی ندارد و حضور انسان در این فضای میانی تقاطع ها نه دارای معنی است، نه موثر است و نه امن.
میدان بر حسب ضرورت های مکانی و زمانی نقش و عملکرد های مختلفی به خود گرفته است. گاهی به صورت مکانی برای عرضه کالا بوده و زمانی فضایی حکومتی و دیوانی و یا مذهبی داشته است و در دوران معاصر بسیاری از عملکرد های کلاسیک آن به بنا ها منتقل شده است و به علت وضیعت و موقعیت فعلی، نمی توان عملکرد های گوناگون اجتماعی دوران گذشته را از آن انتظار داشت.
آنچه امروزه در مورد میدان های شهری مطرح است چگونگی فرم، نوع استفاده و پیوند آنها با بافت شهری است؛ در حالی که اکثر میدان های نوساز شهری در ایران فاقد طراحی صحیح برای این ویژگی ها است و تنها از جنبه معماری قابل بررسی است و بیشتر، محوطه ای است که به آن میدان اطلاق می شود و در عمل به اشغال وسایل نقلیه درآمده و به کلی تغییر شکل یافته است. برای میدان ویژگی ها و تعاریف مختلفی را می توان مطرح کرد که در زیر به نمونه هایی از آنها اشاره می کنیم:
- میدان فضایی است با سه بعد کاملا مشخص، دارای محدوده ای معین به داخل و خارج، که کف و بدنه آن از معماری تعریف شده ای برخوردار است. گرچه میدان های جدید و مهمی نیز وجود دارند که فضای شان جزء به جزء طراحی شده ولی دارای بدنه مشخصی نیستند.
- میدان فضایی است عمومی و قابل استفاده برای همگان و این وجه تمایزی است بین یک میدان و فضای باز و اختصاصی یک بنای مسکونی.
- میدان شهری مسقف نیست و همین مورد سالن های بزرگ و مسقف (پاساژ ها) را از آن متمایز کرده است.
- غالبا میدان شهری فضایی است، با سوابق ویژه تاریخی، یادبودها و آثاری از رخدادهای دوران گذشته شهر که چون خاطره ای محترم و مشترک برای شهروندان محسوب می شود.
- میدان، اگر کیفیت اقامت و گذراندن اوقات فراغت در آن مطلوب باشد، با اتبوه جمعیت، آمد و شد مداوم مواجه می شود، که دال بر جاذبه و کشش آن است؛ چنین میدانی از میدان های مورد علاقه مردم خواهد بود.
از دیر باز تاکنون بین طرفداران دو دیدگاه متضاد درباره شهرسازی، بحثی در گرفته است که هنوز نیز ادامه دارد: گروهی از شهرسازان اولویت را به جنبه های هنری شهرسازی داده و بیشتر بر روی فضاهای شهری تاکید می کنند، دسته دیگری اولویت را به جنبه های اجتماعی داده و بیشتر عملکرد فضا را مد نظر دارند. گرچه تاکنون اصول و قوانین بسیاری برای شهرسازی تدوین و تصویب شده و به اجرا در آمده است ولی این قوانین تا کنون نتوانسته است از ساخته های ناهنجار و بی قاعده در شهر ها جلوگیری کند. عکس العملی که در مقابل این ناهنجاری ها مشاهده می شود، نمایاگر علاقمندی بیشتر به فضاهای شهری و بازگشت به ایده ها هنری در شهرسازی است.
اینک با توجه به افزایش اوقات فراغت، فرصت مناسبی به دست آمده است تا با نوسازی میدان های قدیمی و احداث میدان های جدید امکانات مطلوبی برای گذران اوقات فراغت به شهروندان داده شود. نکته مهم اینکه آیا در طرحی که ارایه می شود انتظارها و سلیقه های گروهی مختلف مردم به اندازه کافی رعایت می شود یا خیر؟ و در همین جا تفاوت آشکار بین معماری و طراحی شهری و سایر هنرها به طور مشخص روشن می شود؛ زیرا برای مردم میدان شهری فضایی است که از آن استفاده های مختلفی می شود و این قابلیت در استفاده روزانه مردم از آن مشخص خواهد شد.
در بسیاری از کشورهای پیشرفته مثل بریتانیا ،ایالات متحده ،آلمان یا ژاپن عبارت برنامه ریزی شهری یا برنامه ریزی شهرک اکیدا یک مکرر گویی است.یعنی از آنجا که اکثریت عظیمی از جمعیت در آمارها به عنوان جمعیت شهری طبقه بندی می شوند و در مکان هایی زندگی می کنند که به معنی عنوان شهری تعریف می گردند. برنامه ریزی شهری به نظر می رسد که به سادگی به معنی هرنوع برنامه ریزی باشد .درواقع همانطورکه به خوبی مشهور است .برنامه ریزی شهری به شکل معمول و متعارف معنی محدودتر و دقیقتری دارد ،یعنی به برنامه ریزی با یک عنصر فضایی یا جغرفیایی اشاره دارد که در آن هدف کلی تمهید یک ساختار فضایی از فعالیتها یا کاربری اراضی است به نحوی از شکل موجود بدون برنامه ریزی بهتر است .این نوع برنامه ریزی همچنین به عنوان برنامه ریزی کالبدی مشهور است ،شاید برنامه ریزی فضایی اصطلاحی خنثی تر و دقیق تر باشد.
اگر این نوع برنامه ریزی به شکل مرکزی دارای یک عنصر فضایی است ،بنابراین آشکارا تنها در صورتی معنی دار است که در اوج خود به یک بیان فضایی منجر شود .چه این یک نقشه بسیار دقیق و با جزییات باشد ،یا کلی ترین نمودار، به معنی اول و دقیق تر اصطلاح مزبور تا اندازه ای یک طرح است .به عبارت دیگر به نظر می رسد که برنامه ریزی شهری (یا برنامه ریزی منطقه ای ) حالت خاصی از برنامه ریزی عمومی است که جدا شامل عنصر طرح سازی یا نمایشی است . ادامه مطلب...
طراحی شهری فرآیندی است که به شکلدهی فیزیکی بافتهای مختلف شهری و روستایی منجر میشود. طراحی شهری با رویکرد ساختارگرایی به ایجاد اماکن متعدد میپردازد. این فرآیند طراحی ساختمانها، فضاها و چشماندازها را در برمیگیرد و نهایتا جریانی را به راه میاندازد که به عمران و آبادی شهری کمک میکند.
تعریف طراحی شهری :
طراحی بخشی از هنر سازمان دادن فضای کالبدی است که با رشته های مختلف علمی و هنری مانند برنامه ریزی شهری ,معماری و منظر سازی ,مهندسی فنی ,مهندسی ترافیک و حمل و نقل روانشناسی ,جامعه شناسی واقتصاد سر و کار دارد و در عین حال با سیاست و فرهنگ نیز ارتباط پیدا می کند.پس می بینیم که دامنه ی فعالیتش بسیار گسترده است.ادامه مطلب...
تاکنون تلاش بسیاری انجام گرفته تا برای فرایند حل مسائل که به برنامهریز در رسیدن به راهحل بهینه کمک میکند چهارچوبی متناسب فراهم آید. نوشتههای پتریک گدیس لزوم شناخت و تجزیه و تحلیل مسائل قبل از برنامهریزی را عنوان نموده, برنامهریزی که خود حاصل فرایند شناخت میباشد. با تصویب قانون برنامهریزی شهر رو روستا 1947 منطق ارزیابی- تحلیل- برنامه در برنامهریزی مورد قبول واقع شد و رسمیت یافت, هرچند تکنیکهای مورد استفاده برای تحلیل غالباَ ابتدایی بودند. در طی پانزده تا بیست سال اخیر شیوه آنالیز سیستمها در زمینههای علمی, صنعتی و نظامی بوجود آمد تا بر اساس مطالعات سیستماتیک به تعیین سیاست بپردازد.... ادامه مطلب ...
برنامهریزی از دیدگاه مسائل اجتماعی و اقتصادی, به منظور ارتقاء سطوح مختلف زندگی جامعه, میتوان به چند نوع تقسیم نمود:
الف- برنامهریزی کلی (کلان)
این برنامهریزی, بیشتر به منظور رسیدن به هدفهای کلی و عمومی اقتصادی و اجتماعی انجام میگیرد. مثلاً, برنامهریزی در زمینهی ارتقاء رشد اقتصادی یا صادرات و مبادلات بازرگانی یک کشور را, میتوان یک برنامهریزی کلی دانست.
ب- برنامهریزی بخشی
این نوع برنامهریزی, بیشتر در بخشهای مختلف تولیدی و اجتماعی صورت میگیرد. مانند: برنامهریزی در بهداشت, ساختمان, کشاورزی, مخابرات و مانند آن.
ج- برنامهریزی در سطح طرح (خرد)
این برنامهریزی در طرحها و پروژههای داخل بخش صورت میگیرد. مانند: برنامهریزی توسعهی کلینیک در داخل بخش بهداشت, برنامهریزی توسعهی مدارس ابتدایی در بخش آموزشی, یا ارتقاء سطح تولید گندم در بخش کشاورزی.
تقسیمبندیهای دیگری نیز برنامهریزی شده است که از اهم آنها میتوان به موارد ذیل اشاره نمود:
الف- برنامهریزی ملی
در برنامهریزی ملی, برنامهها و سیاستهای توسعهی اقتصادی و اجتماعی یک کشور و نحوهی اجرای آن مشخص میگردد. برنامهریزی ملی یا کشوری, هر چند سال یکبار (معمولاً هر 5 سال) برای کل کشور انجام گرفته و شامل کلیهی سطوح برنامهریزی کلی, برنامهریزی بخشی و برنامهریزی طرحها میگردد.
ب- برنامهریزی منطقهای
در برنامهریزی منطقهای, سیاستهای توسعهی اقتصادی و اجتماعی یک منطقه (جزئی از کشور), یا چند منطقه و یا کل کشور در قالب چند منطقه, انجام میگیرد.
ج- برنامهریزی شهری
در این نوع برنامهریزی با توجه به اقتصاد و عملکرد عوامل شهر, نحوهی استفاده از اراضی شهر, محلهبندی مسکن, ترافیک, فضای سبز و غیره, در رابطه با جمعیت و فونکسیون شهر مورد بررسی قرار میگیرند.
د- برنامهریزی روستایی
در این برنامهریزی به مسائل و مشکلات روستاها پرداخته شده و مسائلی از قبیل تولید و عرضهی محصولات کشاورزی و دسترسی روستاها به سرویسهای اجتماعی (کلینیک, مسجد, مدرسه, حمام و مسکن) مورد بررسی قرار میگیرند.
انواع برنامهریزی از نظر مدت اجرا
از مهمترین انواع برنامهریزی, یکی برنامهریزی مفید و دیگری برنامهریزی انعطافپذیر است. در آغاز رواج برنامهریزی, که عمر آن را به شکل کنونی نباید بیش از 70 سال دانست, تصور میشد که میتوان برنامهای معین را برای مدتی معلوم طرح کرد و تا پایان دورهی برنامه, به تمام نکات آن مقید بود. اما تجارب متعدد نشان داد که چه در عرصهی برنامهریزیهای اقتصادی و اجتماعی و چه در برنامهریزیهای کالبدی, به حکم پویایی روابط حاکم بر جوامع, مقید بودن به برنامهای ثابت مشکلاتی را به همراه خواهد داشت که شاید از بیبرنامگی نیز بدتر باشد. لذا, با توجه به این نکات, برنامهریزی را میتوان از نظر مدت اجرا, به خاطر بررسی اقدامات انجام شده و جبران اشتباهات یا نواقص, به چند دورهی مشخص تقسیم نمود:
برنامهریزی بلندمدت:
که دورهی اجرای آن بین 10 تا 20 سال است و گاهی به 25 سال نیز میرسد و علت نیاز به آن, معمولاً ایجاد یک چهارچوب کلی و آینده نگرانه در زمینهی مورد توجه برنامه است که بر اساس این چهارچوب بتوان نیازها و امکانات آینده را مشاهده کرد و تقسیمات, همآهنگی و توازن آنها را بر پایهای گذارد که هدفهای بلندمدت ایجاب میکند.
برنامهریزی میانمدت:
که معمولاً مدت اجرای برنامهی آن بین 3 تا 7 سال میباشد و گاه میتواند به ده سال نیز برسد و آن اجرای برنامههایی است که در قالب همان برنامهریزی بلندمدت و با هدفهای کلی آن, به مرحلهی اجرا درمیآید. در برنامهی میان مدت, رئوس برنامه مشروحتر از برنامههای بلندمدت است و اگر در برنامههای بلندمدت, هدفهای کلی مورد بحث قرار میگیرد, در برنامههای میان مدت به ترتیبی است که ببینیم راههای رسیدن به این هدفها کدام است.
برنامهریزی کوتاهمدت:
که معمولاً مدت اجرای آنها بین 1 الی 2 سال است. معمولاً هر اندازه مدت اجرای برنامه کوتاهتر باشد, اجرای آن برنامهها در رابطه با واقعیات, قابلیت اجرایی بیشتر و بهتری دارند. از جهت دیگر, هر یک از برنامههای کوتاه, میان و بلندمدت در قالب یکدیگر انجام میگیرند.
در یک برنامهی دورنگرانه, هدف ارتقاء سطح زندگی مردم و تامین نیازهای جمعیت یک کشور در بلندمدت است. در قالب این برنامهها, میتوان در برنامههای 5 تا 7 ساله (میان مدت) به برنامهریزی منطقهای و اجرای برنامههای عمرانی در سطح مناطق مختلف کشور و در رابطه با امکانات آن منطقه پرداخت؛ یا برنامهها را در هر یک از سطوح بر اساس هدفهای خاصی (مانند ارتقاء سطح آموزش, بهداشت و مانند آن) گذارد؛ و در قالب آنها در طی اجرای برنامههای 1 الی 2 ساله (کوتاهمدت), به اجرای جزئیات و مراحل کوتاهتری پرداخت. به عنوان مثال, در قابل برنامهی میانمدت, به توسعهی بهداشت و درمان؛ در طی یک برنامهی کوتاهمدت, به ایجاد بیمارستانها یا مراکز درمانی اقدام نمود و یا در سطح منطقه یا شهر, با برنامههای اجرایی میانمدت, فرضاً به توسعهی فضاهای سبز یا ایجاد مراکز آموزشی همت گمارد.
بر طبق نظر برنامهریزان, میتوان برنامهریزی را به اقسام زیر طبقهبندی کرد: برنامهریزی محلی (شهری), برنامهریزی روستایی, برنامهریزی ناحیهای, برنامهریزی ملی و برنامهریزی بینالمللی.
برنامهریزی محلی (شهری):
این نوع برنامهریزی از شرایط اقتصادی لازم جهت توسعه شهر تاثیر فراوانی میپذیرد. برای آن که تصویری کلی از این نوع برنامهریزی ارائه کنیم میتوانیم بگوییم که ابتدا طرح توسعه شهر آماده میشود؛ جمعیت در سطح شهر با حفظ کمترین تراکم ممکن به طور یکنواخت پراکنده میگردد؛ مناطق مختلف شهر شکل میگیرد و مقررات مربوط به معابر و آمد و شد, وضع میشود.
برنامهریزی روستایی:
نواحی روستایی باید بر اساس روشی منظم و مطابق خطوط از پیش تعیین شده, توسعه یابد. از این رو, در نواحی روستایی نیز باید روشهای حساب شدهی علمی برنامهریزی بکار گرفته شود.
شهر باید با روستاهای اطراف از طریق امکانات حمل و نقل مناسب, ارتباط یابد و صنایع روستایی نظیر مرغداری, مراکز تولید محصولات لبنی, صنایع بافندگی که در پیوند با محصولات کشاورزی است, مورد توجه قرار گیرد.
برنامهریزی ناحیهای:
برنامهریزی ناحیهای به معنای برنامهریزی برای واحدهای جغرافیایی بزرگتر از یک شهر است که اصطلاحاً به آن ناحیه میگویند.
برنامهریزی ناحیهای کم و بیش بر اساس اصول برنامهریزی نواحی شهری صورت میگیرد. ناحیه قلمروی را دربر میگیرد که به آسانی در دسترس بوده و بین 15 تا 50 کیلومتر را دربر میگیرد و دارای تعدادی روستا و دهستان باشد.
برنامهریزی ناحیهای با روشی مناسب به توسعه موزون ناحیه کمک میکند. این نوع برنامهریزی با برنامهریزی بزرگراههای ناحیهای, حمل و نقل ناحیهای, منابع آب ناحیهای, سیستم دفع فاضلاب و غیره مرتبط است. برنامهریزی ناحیهای توسعه شهرها و روستاهای موجود در ناحیه را نیز مورد توجه قرار میدهد و به منظور اسکان مجدد افرادی که از یک مادرشهر انتقال داده شدهاند؛ مکانهایی را مشخص میکند تا شهرهای جدید را احداث کند.
برنامهریزی ملی
برنامهریزی در سطح ملی نیز انجام میشود. این نوع برنامهریزی به منابع و تواناییها در زمینههای مختلف ملی, در کل کشور توجه دارد.
برنامهریزی ملی امکان میدهد تا منابع ملی به بهترین شیوهی ممکن برای توسعه کشور مورد استفاده قرار گیرد. کارهای مهمی نظیر ایجاد راهآهن, شبکههای آبیاری, ایجاد صنایع سنگین و برق هیدروالکتریک در حیطه برنامهریزی ملی قرار میگیرد.
برنامهریزی بینالمللی
برنامهریزی بینالمللی با تاسیس سازمان ملل متحد (U. N. O) بوجود آمد. این نوع برنامهریزی در پی ایجاد همکاری و هماهنگی بهتر بین ملتهای مختلف جهان است. (U. N. O) آژانسهای متفاوتی را به منظور رهبری مطالعات در زمینههای گوناگون حیات بشری, نظیر بهداشت, مسکن, غذا, آموزش و ... به کار گرفته و راهحلهای مناسبی را به منظور حل مشکلات موجود در سطح بینالمللی ارائه داده است.
منبع : سایت همکلاسی
● طرح جامع شهری:
به منظور تدوین برنامه و تعیین جهات توسعه شهر و تأمین نیازمندی های آن بر مبنای پیش بینی ها و اهداف توسعه شهری تهیه می شود. طرح جامع شهر، عبارت از طرح بلند مدتی است که در آن نحوه استفاده از اراضی و منطقه بندی مربوط به حوزه های مسکونی، صنعتی، خدماتی، اداری و... ، تأسیسات و تجهیزات شهری و نیازمندی های عمومی شهری، خطوط کلی اتباطی و سطح لازم برای ایجاد تأسیسات، تجهیزات و تعیین محدوده های نوسازی، بهسازی و... تعیین می شود. بیشتر در مورد شهرهای بزرگ و شهرهایی که بیش از ۲۵۰۰۰ نفر جمعیت دارند تهیه می گردد.
در واقع به شکل برنامه راهنما عمل می کند یا به شکل سیستمی است که خط مشی اصولی و کلی سیاست های شهری را تعیین می کند. طرح جامع را می توان منطقی جهت انتخاب الگوی صحیح استفاده از اراضی شهری دانست. روش انجام طرح جامع عبارت از مطالعه وضع موجود، تجزیه تحلیل و نتیجه گیری از وضع موجود، تعیین اهداف و اولویت ها، انجام پیش بینی های لازم، ارایه طرح ها و برنامه های توسعه شهری و اجرای آنها می باشد. در واقع طرح های جامع در دو مرحله تهیه می شوند. مرحله اول شامل انجام بررسی ها، شناخت وضع موجود شهر مانند مطالعات جغرافیایی، اقلیمی، تاریخی و بررسی ویژگی های اقتصادی، اجتماعی و کالبدی شهر و در بخش آخر این مطالعات جمع بندی و تجزیه و تحلیل می باشد. در مرحله دوم، طرح کالبدی شهر و گزارش های مربوطه ارایه می شود.
پس از انقلاب نام طرح های جامع به طرح های توسعه و عمران و حوزه نفوذ شهرها تغییر یافت. به دلایلی نیز مراحل کار نیز از دو مرحله به چهار مرحله افزایش یافت. ویژگی های عمده این طرح ها در معطوف نمودن توجهات به مباحث توسعه و عمران شهری به جای توجه صرف به بحث های کالبدی و نیز توجه به حوزه نفوذ شهرها می باشد.
● طرح هادی شهری:
طرح هادی طرحی است برای گسترش آتی شهر و نحوه استفاده از زمین های شهری برای عملکردهای مختلف به منظور حل مشکلات حاد و فوری شهر و ارایه راه حل های کوتاه مدت و مناسب برای شهرهایی که دارای طرح جامع نیستند. در واقع اصول کلی توسعه شهرها و هدایت این توسعه را مورد توجه قرار می دهد. آنچه در طرح های جامع شهری بایستی مورد مطالعه ریز قرار گیرد، در طرح هادی به صورت کلی تری مطرح می گردد. از طرح های هادی می توان به عنوان راهنمای توسعه شهر نام برد.
این طرح ها از سال ۱۳۳۴ به صورت طرح های گذربندی و شبکه بندی برای شهرها در کشور شروع گردیدند. معمولاً برای دوره زمانی ده ساله و برای شهرهای کوچک و یا شهرهای که کمتر از ۲۵۰۰۰ نفرجمعیت دارند، تهیه می شود. بیشتر برای شهرهایی تهیه می گردند که فاقد طرح جامع بوده و یا امکان اجرای طرح جامع در آنها فراهم نشده است. طرح هادی دارای سابقه طولانی تری نسبت به طرح های جامع بوده و توسط وزارت کشور تهیه شده که با تشکیل دفاتر فنی استانداری ها، وظیفه تهیه طرح های هادی در هر استان به عهده این دفاتر واگذار گردیده است.
● طرح تفصیلی:
طرحی است که بر اساس معیارها و ضوابط کلی طرح جامع، نحوه استفاده از زمین های شهری را در سطح محلات مختلف شهر و موقعیت و مساحت دقیق زمین برای هر یک از آنها و وضع دقیق و تفصیلی شبکه عبور و مرور و میزان تراکم جمعیت، تراکم در واحدهای شهری، اولویت های مربوط به مناطق بهسازی، توسعه و حل مشکلات شهری و موقعیت کلیه عوامل مختلف شهری در آن تعیین می شود. به دنبال طرح جامع و به منظور انجام برنامه های اجرایی تصویب شده این طرح تهیه می گردد. طرح تفصیلی در حقیقت تنظیم برنامه ای مفصل و انجام اقدامات جزء به جزء در مناطق و محلات شهری و طراحی آنها است. شامل چهار مرحله است:
▪ مرحله بازشناسی
▪ مرحله تثبیت برنامه ها و طرح های اجرایی
▪ مرحله تشخیص و تعیین اولویت ها
▪ مرحله انجام و اجرای محتوای طرح و کاربرد اراضی
سابقه تهیه طرح های جامع و تفصیلی به حدود سال های ۴۷-۴۶ برمی گردد. سازمان مسئول تهیه طرح های جامع و تفصیلی وزارت مسکن و شهرسازی است. این طرح ها در ابتدا برای شهرهایی که طرح جامع آنها به تصویب رسیده بود انجام پذیرفت. پایه و اساس فکر تهیه طرح های تفصیلی در دهه ۵۰ از آن زمان آغاز شد که شهرداری ها در مواجهه با طرح های جامع، به لحاظ کلی بودن مطالعات، امکان پیاده نمودن و اجرای دقیق آن را فراهم نمی دیدند.
منبع : سایت همکلاسی
اینجا تهران است. شهری که رانندگی جای خود را به راندن بی قانون داده است. شهری که معماری ایرانی لابه لای انبوهی انبوه سازان گم شده و تو می مانی که بین نوستالژی سنت و رنگ و لعاب مدرنیته به کدام یک باید تن دهی؟
اینجا شهری است که تو را یاد مارپله های زمان بچگی ات می اندازد یاد نقاشی های خط خطی و تو می توانی احساس حقارت کوهپایه های البرز را لای این غول های بتونی نظاره گر باشی. و اگر وقت بود برای آبی بالای سرت دل بسوزانی که هر روز محکوم است به خاکستری بودن و فنا شدن. و دقت کرده یی که این جرثقیل های بی قواره بر مزار داربست های فلزی نیمه کاره تو را یاد نسلی از دایناسورها می اندازد؟
اینجا همه چیز غوغا می کند، همه چیز به مثابه یک پازل به هم ریخته می ماند، همه چیز سرجای خودش نیست.
این طرف دریاها شهری است که با شمارش معکوس تایمر چراغ قرمزها به جای کاهش سرعت، ماشین ها گاز می دهند فقط برای تسلیم شدن در مقابل قرمزی چراغ ها.
اینجا می شود حتی لجبازی را از نگاه پنجره ساختمان های کوتاه و بلند حس کرد. برج سازان این شهر کذایی هنوز با مفاهیمی چون هارمونی و کمپوزیسیون بیگانه اند و تو حتی وقت تعجب کردن نداری.
اینجا سمساری است. به بازار مسگرها نیز می ماند و ابر شهری است که به هیچ کدام از همنوعان خود نرفته است.
● اندر مصائب زندگی در تهران
اینجا تهران است و عمر مفید ساختمان ها ۳۰ سال است در حالی که این پارامتر در ابرشهرهای دنیا بین ۷۰ تا ۹۰ سال است. آن دورترها ارتفاع مجاز ساخت و ساز در حومه برج ایفل تا ۴ طبقه است. ولی آیا اینجا برای ساخت برجی، سری می چرخد تا نیم نگاهی به اطراف بیندازد؟
پی ریزی اساسی برای آسفالت خیابان ها صورت نمی گیرد و در مدت کوتاهی شکستگی و فرورفتگی در سطح آسفالت دیده می شود که تخصیص هزینه دوباره یی را می طلبد. اینجا تهران است با پیاده روهای باریک و ناهموار که عابرین را به سمت پیاده روی در کناره های خیابان ها می خواند. در این شهر ناهمگون جایی برای سوار و پیاده کردن تاکسی ها نیست و هر کسی هر جا بخواهد سوار می شود و سوار می کند.
● اینجا تهران است بزرگراه حکیم و افتتاح عجله یی
تک تونل شهر؛ تونلی که اگر با یک انفجار بسته شود کسی به دادت نمی رسد. چرا که هواکش های آن با قدرت جابه جایی بالا فقط قادر به جابه جایی چپ و راستی هستند که فقط در صورتی امکان پذیر است که دهانه های تونل باز باشد. با بسته شدن آن هیچ روزنه یی وجود ندارد که هوا را به سمت بالا و به طور عمودی جابه جا کند.
در این شهر نابهنجار به خاطر رونق بالای برج سازی افراد زیادی تشویق به این امر شده اند طوری که با زیرپا گذاشتن اصول شهرسازی ایرانی، اصولی که نه تنها متناسب با متدهای جدید دنیا بلکه همسو با زیرساخت های جامعه ایرانی باشد، اقدام به ساخت و سازهای بی رویه کرده اند.
اینجا تهران است با معماری درون گرا. اینجای دنیا خانه ها یک حیاط مرکزی دارند و ساختمان و اتاق ها دورتادور را احاطه کرده اند.
درست برعکس اروپا با معماری برون گرا، که ساختمان مرکز است و حیاط پیرامون آن. خیلی به مقوله جداسازی با دیوار های بلند توجه شده است. اتفاقی که به طور نامحسوس در ساخت ساختمان های ایرانی افتاده و توجهی که هیچ وقت به فرهنگ اصالت صرف نشده، طوری که اینجا پنجره ها روبه هم باز می شود و به یکدیگر مشرف است. اینجا پایتخت است ولی خیلی دورتر از حوالی تو و هیچ جایی برای نشستن نیست، و این یادآور این است که تهران هنوز با مبلمان شهری بیگانه است.
اینجا اتوبوس ها یکی در میان خراب است و گهگاهی در خط کار نمی کند. اینجا تهران است و پارکینگ ماشین ها با یک عالمه دست اندازهای وقت و بی وقت که میهمانان سرزده یی هستند که تو را از یکنواختی افکارت بیرون می آورند و تو همچنان محکومی به استشمام سرب این اگزوزهای خودخواه. جایی که این برج های آسمان شکاف جرأت سر بالا گرفتن را از تو می گیرند، تهران ما از کمبود شبکه فاضلاب شهری نیز رنج می برد. تهران نیازمند یک فاضلاب ساماندهی شده است که حجم این چنینی پسماندهای شهری را هدایت کند.
قدیم ترها جوی آب وسیله یی برای تقسیم آب بود که شبکه آبرسانی از این جوی ها آب را به درخانه ها می رساند ولی حالا زباله ها را در سطح شهر گردش می دهد و بس، هنوز خیلی از خیابان های فرعی کمبود روشنایی دارند که این امر مستلزم یک مدیریت شهری منسجم است تا تاریکی های همه خیابان های پایتخت را با نصب چراغ های شهری از بین ببرد. در سرتاسر دنیا میادین از اصلی ترین نقاط شهری به حساب می آیند که دولت ها بودجه قابل توجهی را برای زیباسازی به آنها اختصاص می دهند ولی در تهران زیبایی هیچ میدانی چشم هیچ عابری را به خود جلب نمی کند. فواره هایی که خیلی بی رمق و در اکثر اوقات خاموش وسط میدان ها خودنمایی می کنند از جمله نمادهایی هستند که در دیگر کشورها وسیله نمایشی نشان دادن قدرت حکومت ها تلقی می شوند.
معماری هر کشور فرهنگ و تمدن آن کشور را بازگو می کند در نتیجه بافت شهری باید به گونه یی باشد که حداقل در هر منطقه یک وحدت ساخت و ساز مربوط به همان منطقه یک معماری منسجم محله یی را پدید آورد؛ چیزی که در تهران اصولاً به چشم نمی خورد. نقاشی های طراحی شده روی بدنه بزرگراه ها باید طوری باشد که راننده با یک نگاه لحظه یی همه آن را در ذهن خود ثبت کند نه ابیاتی که هیچ سنخیتی با نقاشی های خیابانی ندارد. اینجا تهران است جایی که نمایشگاه بین المللی را از کنار هتل و ورزشگاه به بیرون از شهر منتقل می کنند بی هیچ دلیل و منطق محکمه پسندی. اینجا تهران است ساعت ۲۱ و هنوز زباله پابرجا است...
● پرده آخر
روزها در پس یکدیگر می گذرند و ما همچنان لای این ساختمان های نامنتظم گیر افتاده ایم و تنها اتفاقی که می افتد به قدرت عادت کردن مان اضافه می شود و شاید اندکی ریه های مان از کار افتاده تر... بی آنکه بفهمیم اینجا هیچ چیز به اصالت و زیبایی شبیه نیست،
آیا وقت آن نرسیده است که به جای بالا بردن طبقات این برج ها و خدشه دار کردن احساس نردبان خانه مادربزرگ به احساس شمشادهای کنار خیابان احترام بگذاریم؟،
شادی شیرازی – روزنامه اعتماد