سفارش تبلیغ
صبا ویژن

بازدید : مرتبه
تاریخ : پنج شنبه 87/4/6

خسته و کوفته از سر کار آمده بود و می خواست بعد از یک روز پرکار حسابی استراحت کند اما سرش را که روی بالش گذاشت صدای گوپ گوپ ضبط همسایه روبه رویی روی اعصابش چنان فشاری وارد کرد که ناچار شد یک بالش دیگر روی گوش هایش بگذارد تا شاید صدا کمتر به گوشش برسد. اما فایده ای نداشت. صدا آنقدر نافذ بود که بالش هم فایده ای نداشت. به هر بدبختی که بود خودش را قانع کرد تا به همین وضع عادت کند و سعی کند بخوابد. تازه چشمش گرم شده بود که یک سر و صدای مهیب او را از جا پراند. خوب که گوش کرد فهمید صدای خداحافظی کردن همسایه طبقه پایین با مهمان هایشان است اما این خداحافظی کردن آنقدر طولا نی و پر سر و صدا بود که به یک پدیده آزار دهنده تبدیل شده بود. آن طرف تر پسرکی که گویا بچه مهمان ها بود داخل ماشین پدرش نشسته بود و دستش را روی بوق گذاشته و تا جایی که توان داشت روی بوق فشار می آورد. خانواده اش آنقدر غرق صحبت های قبل از خداحافظی بودند که یادشان رفته بود تقریبا نیمه شب است و ممکن است همسایه ها در خواب باشند. خلا صه مهمان های همسایه با تمام سر و صداها و هیاهوهایشان رفتند و فضا کمی آرام تر شد اما هنوز صدای ضبط همسایه روبه رویی قطع نشده بود، اما هرچه بود بهتر از سر و صدای مهمان های طبقه پایینی بود. تصمیم گرفت که دیگر هر طور شده بخوابد و به سر و صداهای اطراف توجه نکند چرا که فردا صبح ساعت 6 باید سر کار می رفت.
در همین فکرها بود که حس کرد سقف در حال سوراخ شدن است. صدای جرجر شدیدی به گوش می رسید. یادش افتاد کودک همسایه طبقه بالا تازه راه افتاده و پدرش دیروز برایش یک روروئک خریده بود و حالا کوچولوی نوپا داشت با اشتیاق روروئک سواری می کرد غافل از اینکه کف آپارتمان سرامیک است و چرخ های روروئک روی کف سائیده می شود و صدای دلخراشش همسایه طبقه پایین را کلا فه می کند.
شاید در مخیله پدر و مادر آن کوچولو هم نمی گنجید که همسایه طبقه پایینی از صدای روروئک کودک نوپای آنها در رنج و عذاب است.اما خب نمی شد ذوق و شوق پدر و مادری را که از قدم برداشتن کودکشان شاد هستند کور کرد و به آنها تذکر داد. باید با همه آنها کنار آمد.
تیک تیک ساعت نشان می داد که ساعت از نیمه شب هم گذشته و او هنوز به خواب نرفته بود. سر و صداها یکی یکی اضافه می شد و او با اضافه شدن هر صدایی کلا فه تر! ناگهان صدای دلخراشی به گوش رسید که او را از جا پراند! این بار واقعا نمی دانست صدای چیست؟ سنگینی پلک هایش و سنگینی سرش قدرت تشخیص را از او گرفته بود اما دقیق تر که شد یادش آمد در کوچه بغلی آپارتمان جدیدی در حال ساخت است و از آنجایی که روزها نمی توانند مصالح و تیرآهن را در خیابان حمل کنند ناچارند نیمه شب مصالح را به محل ساختمان سازی بیاورند و پیاده کنند. صدای آجرهایی که به یکباره از کامیون روی زمین ریخته می شد همان صدای گوش خراشی بود که او را از جا پرانده بود.
خلا صه با هر بدبختی که بود خوابید. اما سر و صداها چندین بار او را از خواب پراند. صبح با خستگی و اعصاب ناراحت از خواب بیدار شد و برای رفتن به سر کار از خانه بیرون آمد. ساعت 6 صبح بود و اکثر همسایه ها در خواب بودند.
به محض اینکه پایش را داخل کوچه گذاشت احساس کرد سرش خیس شده. اول فکر کرد اشتباه می کند اما تصورش درست بود. یکی از همسایه ها کله سحر از خواب بیدار شده بود و داشت بالکن خانه اش را می شست شاید به این تصور که آن موقع صبح کسی در کوچه نیست و آب روی سر کسی نمی ریزد اما غافل از اینکه ...
خلا صه دردسرهای زندگی آپارتمان نشینی بعضی وقت ها آنقدر زیاد می شود که ساکنان آپارتمان را حسابی کلا فه می کند.
فرهنگ آپارتمان نشینی رعایت نمی شود
عباس جلیلوند یک شهروند تهرانی است. او که مدتهاست در یک آپارتمان ?? متری اجاره ای زندگی می کند در این باره می گوید: در واقع آپارتمان در حکم یک خانه است که مالکیت آن در انحصار چندین نفر است چون همه افراد یک آپارتمان با یک کلید در را باز می کنند و وارد می شوند اما آیا به راستی فرهنگ آپارتمان نشینی در کشور ما جاافتاده و آیا قوانین آپارتمان نشینی رعایت می شود؟
اودر پاسخ سوال خود می گوید: متاسفانه علی رغم گسترش آپارتمان نشینی در اکثر شهرهای کشور فرهنگ آپارتمان نشینی در ایران آن چنان که باید و شاید جانیفتاده و هنوز مردم حق همسایه ها را به درستی ادا نمی کنند.
این شهروند ادامه داد: با توجه به زندگی های ماشینی، این روزها اکثر افرادی که در یک آپارتمان زندگی می کنند همدیگر را نمی شناسند و همان طور که گفتم آپارتمان، خانه بزرگی است که مالکیت آن در انحصار چندین خانواده است لذا در این خانه بزرگ که اعضایش همدیگر را نمی شناسند مسائلی چون دزدی زیاد پیش میآید چرا که هر کس وارد آپارتمان شود همسایه ها تصور می کنند که شاید مهمان همسایه دیگر باشد یا شاید هم عضوی از اعضای خانواده آنها! و همین ناآشنایی ها در ایجاد مسائلی چون دزدی در آپارتمان ها تاثیرگذار خواهد بود.
مسائل کوچک آپارتمان ها هم حائز اهمیت است
مریم حامدی هم شهروند دیگری است که از مشکلا ت زندگی آپارتمانی حرف می زند و می گوید: متاسفانه با گذشت این همه سال از آپارتمان نشینی تهرانی ها، هنوز اکثر مردم قوانین آپارتمان نشینی را رعایت نمی کنند. هنوز خیلی از مردم به مسائل ساده آپارتمان نشینی هم توجه نمی کنند به عنوان مثال اگر وارد بسیاری از آپارتمانها شویم با کمال تاسف می بینیم که بسیاری از ساکنان آن کفش های خود را کنار در خانه درآورده و وارد خانه شده اند. این مسئله منظره بسیار زشتی به آپارتمان می دهد و در حالی که با تهیه یک جا کفشی دردار و جاسازی آن در گوشه ای از ورودی خانه این مشکل حل خواهد شد اما کیست که رعایت کند؟!
او معتقد است اگر مردم کمی به خود زحمت دهند و به مسائل جزئی اهمیت دهند همین مسائل جزئی روی هم انباشته نمی شود و مشکلا ت بزرگتر را نمی آفریند.
مریم حامدی در ادامه به یک ضرب المثل اشاره می کند و می گوید: همیشه شنیده ایم که می گویند اگر می خواهید به شکار پلنگ بروید حواستان به پشه های اطراف باشد چون اگر در لحظه شکار یک پشه توی گوشتان وز وز کند تمرکزتان به هم می خورد و از شکار باز می مانید.
او با اشاره به این مطلب می گوید: مشکلا ت کوچک آپارتمان نشینی هم درست مثل همان پشه ها هستند که آدم را از رسیدن به اهداف بزرگتر منع می کنند و از آنجائی که خانه امن ترین و مهم ترین رکن هر خانواده ای است نباید با بی توجهی خود آن را تبدیل به محیطی عذاب آور برای خود و همسایه ها کنیم.
دعوای همسایه ها ما را کلا فه کرده
مینا سعادتمند شهروند دیگری است که در این باره می گوید: ما هم مثل اکثر مردم تهران آپارتمان نشین هستیم اما ای کاش نبودیم. ای کاش آن قدر توانایی مالی داشتیم که یک خانه از آن خودمان داشته باشیم حتی یک خانه ?? متری!
اوادامه می دهد: دختر من امسال کنکور داشت و من و پدرش تمام شرایط را برای درس خواندن او مهیا کرده بودیم اما متاسفانه همسایه های محترم تمام زحمات ما را به باد دادند.
سعادتمند با بیان این مطلب گفت: در طبقه بالا ی ما زن و شوهر جوانی زندگی می کنند که چند ماه بیشتر از ازدواجشان نگذشته است. اما متاسفانه در این مدت کوتاه به این نتیجه رسیده اند که با هم تفاهم ندارند لذا ما هر شب شاهد دعوا و کتک کاری شدید آنها هستیم و سرو صدای این دعوا به قدری آزار دهنده است که گویا در خانه ما دعوا می کنند. صدای شکسته شدن ظروف یکی پس از دیگری و پرتاب وسایل به سمت در و دیوار ما را کلا فه کرده اما کاری از دستمان بر نمی آید و نمی توانیم به آنها تذکر دهیم چون مسئله ای نیست که بتوان به راحتی مطرح کرد.

مرجان حاجی حسنی – روزنامه مردم سالاری




ارسال توسط 3شهرساز
آرشیو مطالب
امکانات جانبی

بازدید امروز: 97
بازدید دیروز: 14
کل بازدیدها: 548794

دانلود فیلم

سایت ساز رایگان

بهراد آنلاین

کلیپ موبایل

دانلود فیلم

نرم افزار موبایل

قائم پرس