گسترش چشمگیر شهرنشینی در سالهای اخیر به ویژه افزایش جمعیت مهاجر در ابرشهری چون تهران، مسائل و مشکلات بسیاری را برجای گذاشته است، روند سریع هجوم به شهرها و نبود منابع کافی و نزول استاندارد زندگی، مسائل و مشکلات خاصی را در زندگی شهری پدید آورده است.
کمبود مسکن، آلودگی هوا، معضلات ترافیکی، وجود بافت های فرسوده شهری، کمبود فرصتهای فراغتی و تفریحی و ورزشی، کمبود مراکز بهداشتی و درمانی، آلودگیهای زیست محیطی و مشکلات دیگر از این دست بخشی از مشکلات حل نشده زندگی شهری است.
مدیریت شهری امروزی در شهرهای بزرگ دیگر قادر نخواهند بود با روشهای سنتی و معمول گذشته در ارائه خدمات یکسویه موفقیتی بدست آوردند.
آن چه امروزه توسعه و بهره وری خدمات شهری را تضمین می کند مشارکت کلیه شهروندان در فعالیت های شهری است. این توسعه باید لزوماً توسط مردم باشد و برای مردم. به عبارتی توسعه باید با مشارکت آحاد مردم از زن و مرد، کوچک و بزرگ انجام پذیرد، تنها در این صورت است که اقدامات توسعه محور بر مبنای نیازها و منطبق با خواسته های مردم خواهد بود و چون به وسیله مردم طراحی شده است پایدار خواهد ماند.
از سویی دیگر مشارکت مردم در روند توسعه آنان را توانمند خواهد ساخت تا مسائل و مشکلات خود را بیابند، برای مشکلات برنامه ریزی لازم را انجام دهند و در اجرای آن برنامه ها سهیم شوند. برخلاف بسیاری از واژگان علوم اجتماعی، مشارکت Participatio واژهای است که به رغم تنوع در مصادیق آن در مورد فضای مفهومی اش ابهام چندانی وجود ندارد و این مفهوم در یک نگرش کلی و عام عبارت است از:
«کنشی قصد مند، هدفدار، ارادی، ارزشی با خصوصیات متعامل بین کنشگر و زمینه محیطی و اجتماعی اش جهت نیل به هدفی معین و مشترک»
برخی مشارکت را به معنی «همکاری و شرکت در کار یا فعالیتی و حضور در گروه یا سازمانی به منظور بحث، تصمیم گیری و پذیرش نقش می دانند.»
مشارکت به تعبیری دیگر به معنی مداخله جمعی شهروندان در طرح های توسعه است بدین مفهوم که مردم هم حق دارند و هم موظف هستند در حل مسائل و مشکلات زندگی جمعی خود مداخله کنند و مسئولیت های بیشتری در تشخیص نیازها، بسیج منابع محلی و پیشنهاد راه حلهای جدید و نیز ایجاد و تقویت سازمان های محلی NGO برعهده بگیرند.
مشارکت شهروندان در اداره شهر می تواند تحت تأثیر ? عنصر قرار گیرد:
? ظرفیت، توان و آگاهی موجود در بین شهروندان مشارکتجو
? ظرفیت، آمادگی و فرصت های موجود بین سازمان های مشارکت جو
? خصلت و ویژگی فعالیت های مورد مشارکت.
هر یک از عناصر مزبور می تواند امکان ورود سازمان یافته شهروندان را در پذیرش مسئولیت شهری تحت تأثیر قرار داده و سطوح مشارکت آنان را در پذیرش مسئولیت «اندیشیدن، اظهارنظر، پیشنهاد، تصمیم گیری، برنامه ریزی، اجرا و نظارت بر طرح های شهری» تعیین نماید و فرصت صعود از «پلکان مشارکت» را فراهم و یا محدود کند.
ذیلاً به سطوح مشارکت شهروندان در اداره شهر بر مبنای ظرفیت و توان و آگاهی موجود در بین شهروندان مشارکت جو تحت عنوان «پلکان مشارکت» اشاره می شود:
? ظرفیت، توان و آگاهی موجود در بین شهروندان مشارکت جو
? مشارکت شهروندان در استفاده بهینه از خدمات و امکانات شهری
در این سطح که به نظر رابطهای یک سویه را به ذهن متبادر می سازد اما درواقع بر رابطه ای دوسویه و مبتنی بر کنش متقابل بین شهروندان و سازمان مدیریت شهری است، نقش شهروندان در استفاده صحیح از امکانات، تجهیزات و خدمات شهری غیرقابل انکار است و پدیده «وندالیسم» یا آسیب رسانی به اموال شهری ناشی از ضعف مشارکت در سطح اول است در این سطح شهروندان می توانند با استفاده صحیح از امکانات از میزان تخریب کاسته و در کاهش هزینه های خدمات شهری مشارکت کنند.
مشارکت شهروندان در ارزیابی عملکرد فعالیت های شهری
در این سطح شهروندان می توانند کلیه فعالیتها، خدمات مدیریت شهری را به شیوه علمی مورد ارزیابی قرار داده، نقاط قوت و ضعف فعالیت ها را به منظور اصلاح برنامه ریزی مدیریت شهری ارائه کنند و انتظارات و خواستههای واقعی قاطبه شهروندان را در برنامه های مدیریت شهری ملحوظ کنند.
مشارکت شهروندان در ارائه نظرات و پیشنهادات
در یک پویش مشارکتی، مشارکت در اندیشه و نظر اساسی ترین گام است. ایجاد نظام پذیرش و بررسی پیشنهادات محلهای سازوکاری است که طی آن شهروندان، ایده، نظر و پیشنهادات خود را به منظور ارتقاء کمی و کیفی خدمات ارائه می کنند و مشکلات شهری را به شیوه بارش فکری مرتفع می کنند.
ظرفیت و آمادگی سازمان های مشارکت جو
بسیاری از سازمانها وجود عنصر جدید، نامأنوس و غریبه را تحت عنوان «گروه های مشارکت جو» برنمی تابند و اصولاً اعتقادی بر این موضوع که مشارکت موجب افزایش منافع و کاهش هزینه های سازمان میشود وجود ندارد، ریشه تعارضات موجود در بین شهروندان مشارکت جو و سازمان های خدمات رسان شهری از اینجا ناشی می شود.
فعالیت های مشارکتی زمان و بودجه سازمان را به هدر می دهد:
ـ برخی از کارگزاران سازمانهای خدمات رسان شهری براین باورند که در بسیاری از موارد استفاده از رهیافت مشارکتی، برنامه ریزی پروژه را کندتر و گرانتر می سازد، اجرای یک پروژه عمرانی با روش مشارکتی زمان بیشتری را نسبت به روش غیرمشارکتی می برد، گروه های مشارکت جو باید سازماندهی شوند و تدریجاً قدرت بگیرند و آموزش های لازم را ببینند، همه این مراحل ستادهای اجرایی را مجبور می سازد تا از روش های معمول برنامه ریزی دست برداشته تا بتوانند به عنوان ارتباط دهنده، تسهیل کننده و مذاکره کننده کار کنند، همه این وظایف نیازمند آموزش است و در نتیجه هزینه های برنامه ریزی را افزایش می دهد.
اگرچه سرمایه گذاری در زمان و بودجه در نهایت با اجرای خوب یک فرآیند مشارکتی و تعهد نسبت به آن قابل جبران است اما این باور کماکان مسیر مشارکت را کند می کند.
انتظارات فزاینده مردم:
از آنجا که پایه های مشارکت بر روی خواسته ها و نیازهای یک جمعیت مؤثر در پروژه ها قرار دارد، بهطور اجتناب ناپذیری به افزایش انتظارات می انجامد، همراه با افزایش انتظارات مشکلات نیز گسترش می یابد و دستیابی به این انتظارات همراه با تغییر مداوم شرایط مشکل تر است و مدیران ستادی را از رویارویی با این شرایط گریزان می سازد.
مدیریت منافع گوناگون و تضادهایی که به وسیله مشارکت شعله ور می شوند:دیر یا زود منافع متفاوت شرکت کنندگان در فرآیند مشارکت به اختلاف و درگیری می انجامد، زیرا مشارکت نه فقط گروه های حاشیهای را به میدان تصمیم سازی میآورد بلکه ظرفیت آنان را برای بلند کردن صدایشان و بیان نیازهایشان افزایش می دهد.
فرآیند مشارکت تقریباً همیشه موجب تغییراتی در روابط قدرت می شود، آنهایی که به طور سنتی غالب بوده اند اغلب در برابر تغییرات مقاومت می کنند، زیرا فرآیند مشارکت واقعی تقاضای تقسیم قدرت را با گروه هایی می کند که به طور تاریخی از روند مذاکره و چانه زنی حذف شده اند.
خصلت و ویژگی فعالیت های مشارکتی
بسیاری از تعارضات بین گروه های مشارکتی و سازمانهای خدماترسان شهری از آنجا ناشی میشود که ?نظام در هم تنیده از مدیریت در حوزه شهری، مبنای عقلانیت کنش مشارکتی را مورد تشکیک قرار می دهد. بسیاری از خدمات شهری در قالب نظام بوروکراتیک محقق می شود.
بوروکراسی و واژه دیوانسالاری در وهله اول به سلسله مراتب منظم کارمندان بر پایه مسئولیت هایشان اطلاق می شود، دیوانسالاری به عنوا ن پدیده برجسته و مهم جامعه امروزی است، ماکس وبر دیوانسالاری را مظهر کوشش عقلانی جهت هدایت همه فعالیت های اقتصادی و اجتماعی در عصر صنعت می داند، آنگاه که باید مجموعه های بزرگ به کار افتد، عملیات هماهنگ شوند، نتایج به دست آمده کنترل و تصحیح شوند، ناچار به دستگاه های تخصصی و مقتدر نیاز است.
از دیدگاه تئوریک دیوانسالاری عبارت است از سازمان دهی اداری مجموعهای از وسایل، تجهیزات و منابع در جهت تحقق اهداف کلی. علل پیدایش و گسترش دیوانسالاری را باید در تعدد و تکثر روابط غیر شخصی و تقسیم کار اجتماعی دانست که برای پیشرفت یک جامعه مدرن ضروری است.
در واقع تقسیم کار، عملکرد فنون جدید و نحوه تنسیق آنان، جامعه جدید را بسیار پیچیده می سازد. با پیدایش و گسترش دیوانسالاری به همان اندازه که جامعهای جدید، بیش از پیش، بخش بخش می شود، مشارکت مردم را در پذیرش مسئولیت ها کاهش می دهد و در عمل با گسترش دیوان سالاری مشارکت مردم کاهش می یابد.
کامبیز مصطفی پور – روزنامه همشهری