فرآیند تولید و بازتولید دانش: چهارمین چالش
انحرافی اساسی که در آغاز ورود این دانش رخ داد:
برنامهریزی شهری (urban planning) به اشتباه شهرسازی (شبیه به خانه سازی) تر جمه شد
حاصل این انحراف سلطه نگاه صرف کالبدی بود
یکی از خصوصیات ویژه هر علمی، بهویژه علوم کاربردیای چون شهرسازی، رشد و توسعه آن در چرخه یک فرآیند تولید و بازتولید آن علم از طریق پژوهش، آموزش و ارزیابی است. شهرسازی در ایران از همان ابتدا به صورت یک زائده فنی و تکنیکی از غرب وارد شد که آبشخور نظری و عملی آن در آن سوی آبها قرار داشت. ورود این دانش نیز با یک انحراف اساسی شروع شد و به همین علت به جای اصطلاح برنامهریزی شهری که ترجمه کلمه (urban planning) است و در همه دنیا مصطلح بوده و هست؛ عبارت شهرسازی (شبیه به خانه سازی) در کشور مطرح شده و جاافتاده است. انحرافی که این جابجایی مفاهیم به وجود آورد، آن بود که به سرعت نگاه صرف کالبدی، به شدت بر آن سایه افکند و این دانش محیطی-انسانی تبدیل به بخشی از علم مکانیک (مهندسی معماری- مهندسی عمران) شد. البته استیلای بیچون و چرای شبه مدرنیزم در ایران نیز کمک بسیار بزرگی به این شرایط نموده است. هرچند بعدها به شرح خدمات شهرسازی به تدریج امور غیر کالبدی مانند موضوعهای مرتبط با امور اقتصادی- اجتماعی- فرهنگی و زیست محیطی افزوده شد؛ ولی از ابتدا هم، به واسطه شرایط خاص فنی- مدیریتی در جامعه ما، مسلم بود که این تمهیدات هیچ کمکی به تغییر اساسی در رویکردها و نگاههای کالبدی حاکم بر جامعه حرفهای و مدیریتی در حوزه شهرسازی نخواهند داشت (رضا احمدیان 1382: 15).
دلیل پیدایی نقصانهای اساسی در تهیه، اجرا و ارزیابی برنامهها و طرحهای شهری:
نبود فرآیند تولید - باز تولید دانش شهرسازی
تولید زنجیرهای از طرحهای جامع، هادی، تفصیلی بی حاصل
ولی این امر تنها به اینجا ختم نگردیده است. از آنجا که هیچ گاه به درستی به فرآیند تولید– بازتولید دانش شهرسازی توجه نشده است، همین برنامهها و طرحهای ناقص هم، نه آنگونه که باید تهیه شدند و نه آنگونه که باید اجرا گردیدند. از سوی دیگر هرگز این برنامهها و طرحها پس از اجرا به شکل آکادمیک و بر اساس روشها و استانداردهای علمی ارزیابی نشدند. چنین روشی باعث شد که زنجیرهای از طرحهای جامع، هادی، تفصیلی و غیره، به صورت مستمر، تهیه شوند بدون آنکه به معایب و نواقص آنها، در عمل، توجه شود. دانشگاهها نیز در این مورد کاملاً منفعل ظاهر شده اند. به صورتی که نه تنها قادر نبودهاند یک پارادایم بومی برای به سامان درآوردن محیطهای زیست انسانی در ایران خلق کنند؛ بلکه حتی نتوانستند بر شرایط جاری ی تهیه برنامهها و طرحهای مذکور تأثیر بایسته بگذارند و آنها را اصلاح کرده و یا نظام مدیریت و تهیه اینگونه برنامهها و طرحها را در جهت مثبت تغییر دهند. دانشکدهها و گروههای آموزشی ذیربط نیز هنوز نتوانسته اند در سطحی به تربیت نیروی انسانی کارآمد بپردازند که نیاز جامعه را بر طرف نموده و جایگزین مناسبی برای نسل گذشته معمار- شهرسازان قبل از انقلاب باشند. شهرسازی امروز ایران هنوز از آبشخور تولیدات دانشگاههای خارج و داخل، در قبل از انقلاب سیراب میشود. در حالی که هیچ یک از آنان برای شرایط امروز ما نه کارساز و نه مناسب هستند. بولن در این باره ایده درستی را مطرح کرده و معتقد است که شهرسازی یک فرآیند جامعه شناسانه است و شهرسازان باید برای آشنایی با تأثیرات روحی و اجتماعی فرآیند شهرسازی بر مردم، آموزش های لازم را ببینند (سید محمد علی کامروا 1384: 18).
برخلاف کشورهای توسعهیافته، تولیدات علمی برنامهریزی شهری ایران، در بخش دولتی و بخش خصوصی تولید میشود
دانشکدههای معماری و شهرسازی و رشتههای نزدیک به آن در انتهای صف مدعیات و تولید کنندگان دانش شهرسازی ایستادهاند
نبود رابطه دوجانبه دولت ودانشگاه با متخصصان شهرسازی
نبود رابطه دوجانبه شهرسازی با دیگر حوزههای علوم انسانی، اجتماعی، روانشناسی و حقوق
در جهان توسعه یافته، ایده های جدید شهرسازی و مدیریت شهری در دانشگاه ها خلق و در جامعه ترویج می شوند و آنچه در نهایت به اجرا درمی آید نیز، چه در بعد نرم افزاری و چه در بعد سخت افزاری، در دانشگاه ها تدریس، ارزیابی و یا نقد می گردند. در کشور ما دانشکده های معماری و شهر سازی و رشته های نزدیک به آنها در آخر صف مدعیان و تولید کنند گان دانش شهرسازی ایستاده اند. یکی از دلایل آن می تواند این باشد که رابطه قابل قبول و دو جانبه ای بین دولت و دانشگاه و متخصصان دانشگاهی وجود ندارد. از سوی دیگر رابطه درست و کاملی بین این رشته ها و بخصوص شهرسازی، با حوزه های علوم انسانی، اجتماعی، روانشناسی و حقوق وجود ندارد. بدین سبب، بخش قابل توجهی از تولیدات علمی در این رشته، در بخش خصوصی و دستگاه های اجرایی دولتی، تولید می شوند؛ و این پدیده، درست در جهت خلاف کشورهای توسعه یافته و حتی اغلب کشورهای در حال توسعه است.
فرآیندی که منجر به تعطیلی دانش شهرسازی و تبدیل شهرسازان به تکنیسینهای این حوزه شد:
1- نه دولت و نه شهرداریها از دانشگاهها حمایت نمیکنند
2- دولت با انعقاد قراردادهای مختلف از مشاوران حرفهای شهرساز حمایت میکند
3-اساتید دانشگاه به جای تولید علمی به مشاوران حرفهای پیوشته و طرح جامع تهیه میکنند
در کشور ما دولت، با انعقاد قراردادهای متعدد، از مشاوران حرفه ای ی شهرسازی حمایت می کند. ولی این گونه حمایت ها، نه ازطرف دولت و نه از طرف شهرداری ها، در مورد دانشگاه ها انجام نمی شوند و یا بسیار اندک هستند. این موضوع باعث شده که اساتید دانشگاه ها، در رشته شهرسازی، به جای تولید علم، اغلب، و بالاجبار، به خیل مشاوران حرفه ای پیوسته و طرح جامع تهیه کنند. پس می توان نتیجه گرفت که فرآیند تولید دانش، علم و روش های شهر سازی بومی تقریباً تعطیل و همه شهرسازی ما تبدیل به محملی برای به کارگیری های (معمولا کلیشه ای) گردیده، و بدین ترتیب، قریب به اتفاق شهرسازان در ایران تبدیل به تکنسین های این حوزه شده اند (از جمله ن. ک. به: سپیده شفایی1383: 17؛ کیان تاجبخش1383: 40).
نظامنایافتگی و بی ثمری چرخه تولید دانش بومی شهرسازی
نبود فرآیند تولید دانشبومیای که توانایی حمایت از سه زیر سیستم اصلی «جامعه»، «کالبد» و «مدیریت شهری» را داشته باشد
مطالعه هر شهر، به عنوان یک سیستم، شامل مطالعه زمینه های سیستم، ساختار سیستم و رفتار سیستم است. ساختار سیستم شهر از سه زیر سیستم اصلی، یعنی جامعه، کالبد و مدیریت شهری تشکیل می شود و سرانجام رفتار هر سیستم شهری نیز ناشی از ارزش ها و گرایش های حاکم بر سیستم شهر است (سید محمد علی کامروا1384: 22). در ایران هنوز چرخه تولید دانش بومی (بومی شده) که بتواند این نظام ها را از نظر علمی حمایت نماید به وجود نیامده و فرآیند تولید و باز تولید چنین دانشی، خود، ناکافی، نظام نایافته، پراکنده و بی ثمر است.
ناتوانی در شناخت شهرهای ایرانی در دورههای مختلف
عدم بررسی تجربه اجرای برنامهها و طرحهای شهری دهههای اخیر در داخل کشور
به همین علت ما حتی برای شناخت شهرهای ایرانی در دوره های مختلف، از جمله دوران اسلامی، دچار کمبودهای پژوهشی باور نکردنی هستیم (از جمله ن. ک. به: محمود توسلی، 1379: 35-34)؛ و حتی از تجربیات به دست آمده ی ناشی از اجرای برنامه ها و طرح های شهری، در داخل کشور نیز،آنگونه که شایسته و لازم بوده است، سود نبرده ایم. تجربیاتی چون بازسازی خرمشهر، مهران، بم و مانند آنها می توانستند بهترین نمونه ها، در سطح جهانی، از نظرارزیابی ی علمی باشند تا نقاط ضعف و قدرتشان کشف و در برنامه ها و طرح های بعدی به کار روند. در آن صورت ما امروزه می توانستیم صاحب مجموعه ای معتبر از نظریات و تجربیات علمی در این زمینه ها باشیم (برای نمونه ن. ک. به: شریف مطوف 1385: 85-67؛ ناصر براتی (پ) 1382: 89-86 ).
زمینههای لازم برای شکلگیری مکاتب، نحلههای فکریی شهر، شهرسازی و مدیریت شهری ی بومی هرگز فراهم نشد
ترجمهها، خود از علل به انحراف کشیده شدن شهرسازی و مدیریت شهری بودند
در دوره های اخیر سیر تحول اندیشه شهرسازی و مدیریت شهری در جهان فراز ونشیب های بسیاری را پشت سر گذاشته است؛ که متأسفانه کشور ما، به علل فوق الذکر و نیز استیلا و استمرار نگاه و رویکرد تک بعدی به شهر، از قرار گرفتن در مسیر آن کاملاً محروم مانده است. از تبعات چنین شرایطی یکی نیز آناست که زمینه های لازم برای شکل گیری مکاتب و نحله های فکری ی شهر، شهرسازی و مدیریت شهری ی بومی هرگز فراهم نشد و در بهترین صورت اهل فن به ترجمه، گاه ناقص، تفکرات وارداتی پرداختند. موضوعی که خود یکی از علل به انحراف کشیده شدن شهرسازی و مدیریت شهری ما محسوب می گردد (از جمله ن. ک. به: محمد مهدی عزیزی 1379: 46-37).
نبود حداقل معیارهای علمی لازم در تحقیقات انجامگرفته و فعالیت های علمی
از اینها گذشته، معلوم نیست آنچه در حال حاضر، به عنوان کار و فعالیت علمی در عرصه شهرسازی تولید می شود، به چه میزان از اعتبار علمی برخوردار بوده و قابل اعتماد است. با کمال تأسف بسیاری از تحقیقات انجام شده در این زمینه در دهه های اخیر از حداقل معیارهای علمی لازم برخوردار نیستند و بیشتر بازگو کننده سلایق و ایده های کاملاً شخصی، فاقد معیارهای گزارش نویسی علمی، بدون ذکر منابع معتبر و در حد کفایت، و بریده از یک فرآیند منسجم تولید علم در این زمینه هستند. حتی در مواردی دیده شده است که با موضوع تحقیقاتی مانند یک پروژه برنامه ریزی یا طراحی شهری و بر پایه فرآیند کلیشه ای و ثابت "شناخت، تجزیه و تحلیل و پیشنهاد" برخورد شده است. بدین ترتیب چه بسا حاصل چنین پژوهش هایی بیشتر مخرب و گمراه کننده باشند تا راهنما و اصلاح کننده (ن. ک. به: پرویز پیران(الف) 1384: 10-9).
ابهام در مواضع زیست- محیطی شهرسازی در ایران
ابهم در جایگاه بوم شناسی
در حال حاضر، در این مورد که میزان و نحوه بهره برداری از محیط زیست تا کجا می تواند پیش برود از مهم ترین چالش های رو در روی انسان معاصر است. عدم وجود دانش عمومی و اختصاصی در این حوزه، در کنار پیشرفت های فن آوری و نیز حرص و آز بشری، موجب تخریب شدید محیط انسان ساخت در جهت نابودی خود بشر شده است. "جای پای بوم شناختی" از جمله رویکردهای جدیدی است که برای شناخت و ارائه راهکار در این عرصه شکل گرفته است. رویکردی که در میزان و نحوه دخالت های زیست محیطی در ایران، در حال حاضر، اصولاً فاقد یک جایگاه جدی و قابل قبول است (برای کسب اطلاعات بیشتر در این مورد ر. ک. به: اصغر ارجمند نیا 1381: 113-106). در این مورد می توانیم به نظریه های محیط شهری پایدار و شهر سالم نیز اشاره کنیم.
این نکته جالبی است که بدانیم کشورهایی که در زمینه توسعه تئوری های برنامه ریزی پیشقدم هستند، در اکثر مواقع پیشرو دانش هم هستند. تئوری های جدید عموماً با سازماندهی اندیشه ها و تئوری های قبلی و تصحیح و بهبود آنها تولید می شوند. "(عسگری، 1382: 26). از سوی دیگر، دیدگاهی که معتقد بوده است با اتکاء به استانداردهای وارداتی و اعمال روش های صرف علمی می توان کلیه مسائل شهری را حل کرد؛ امروزه دیگر، برخلاف کشور ما، طرفداران چندانی در جهان ندارد (مدنی پور، 1379 و 1382: 28). زیرا نگاه جزءگرایانه طرح های جامع به رویکردهای کل نگر تغییر ماهیت داده است (براتی (الف)، 1383: 24-7).
منبع: www.isna.ir