شهر یکی از عناصر تقسیمات کشوری است که به موجب ماده 4 قانون تعاریف و ضوابط تقسیمات کشوری مصوب 15 تیر 1362 بدین شرح تعریف شده است:
تعریف شهر:
شهر محلی است با حدود قانونی که در محدوده جغرافیایی بخش واقع شده و از نظر بافت ساختمانی , اشتغال و سایر عوامل دارای سیمایی با ویژ گیهای خاص خود بوده , به طوری که اکثریت ساکنان دایمی ان در مشاغل کسب تجارت ,صنعت, کشاورزی, خدمات و فعالیتهای اداری اشتغال داشته و در زمینه خدمات شهری از خود کفایی نسبی بر خوردار باشد و کانون مبادلات اجتماعی , اقتصادی , فرهنگی . سیاسی حوزه جذب نفوذ پیرامون خود بوده و حداقل دارای ده هزار نفر جمعیت باشد.
تعریف جامعی از شهر که بتواند شامل کلیه شهرهای جهان باشد , مشکل است چرا که شهرها به سیستمهای اقتصادی و اجتماعی همسان وابسته نبوده و نکات مشترکی بین انها وجود ندارد تا مبنایی برای تعریف عام شمول شهرها باشد بنابراین جغرافیدانان هر یک بشم خویش تعریفی از شهر کرده اند:
1- فردریک فن ریشتفن Fr. Von Richthfen
شهر اجتماعی از انسان ها در مکان معینی است که حیات عادی انان از فعالیت های غیر زراعی به ویژه از راه بازرگانی و صنعت تامین می گردد
2- ژان برون و پیردفونتن :
شهر مکانی است اکثریت جمعیت ان قسمت اعظم وقت خود را در داخل منطقه شهری صرف کنند.
3- ماکس سور Max Sorre
ماکس سور که در مطالعات جغرافیای انسانی از جامعه شناسی مایه می گیرد شهر را الگوی کاملی از زندگی اجتماعی می داند اجتماعی که از سینه جوامع روستایی قد کشیده است
4- پیرژرژ
در این باور است که در اقتصاد سوسیالیستی حتی شهر می تواند مکان سکنی جماعتی که حیات جمعیت شهری از راه فعالیت های کشاورزی تامین می شود
اگر با بینش اجتماعی بخواهیم از شهر تعریفی داشته و انرا از روستا مشخص بداریم نگاهی بر گفته مارکس و انگلس خواهیم داشت. به نظر انان دو خصیصه شهر را از روستا مشخص می کند. 1- تقسیم کار: عظیم ترین نوع تقسیم کارمادی و فکری جدایی شهر از روستا است 2- تمرکز وانزوا : شهر را واقعیت تمرکز جمعیت, تمرکز ابزار تولید یا تمرکز سرمایه و تمرکز احتیاجات بوجود می اورد . در حالی که روستا واقعیت دیگری که درست در نقطه مقابل واقعیت شهر است یعنی انزوا و پراکندگی را ارائه می دهد.
بعضی از جغرافی دانان و شهرسازان برای تعریف و شناخت شهر تنها به تعداد جمعیت شهر توجه کرده و گفته اند هر اجتماع انسانی را به هنگامی می توان شهر نامید که جمعیت ان از عدد معینی بگذرد و بدین ترتیب خواسته اند برای شهر و تمیز ان از روستا معیار عددی پیدا کنند و بر این مبنا کنفرانس اروپایی امار در شهر پراگ کلیه کلبیه واحدهای جغرافیایی بیش از 2000 نفر جمعیت را شهر خوانده است . به شرط انکه کلیه هسته های تراکم انسانی کمتر از 10000 نفر نبایستی بیش از 25 در صد ساکنین خود را از کار و فعالیت روی زمین معاش بدهند . ولی این معیار هنوز مقبولیت جهانی ندارد و هر یک از کشورها در مقیاس ناحیه ای و کشوری واحدمعینی بر گزیده اند که اختلاف ان از دولتی به دولت دیگر و حتی در محدوده کشوری به پهناوری اتحاد جماهیر شوروی از ناحیه ای به ناحیه دیگر در خور توجه خا صی است و با توجه به سطح توسعه اقتصادی و نوع فعالیت شهرنشینان کشورهای جهان به تنهایی نمی توان جمعیت معینی را پایه و معیار تمیز شهر از روستا قرار داد. در پایان می توان افزود انچه که بیش از همه در تمیز شهر از روستا به عنوان عامل تعیین کننده عمل می کند نوع فعالیت جامعه فعال شهری است که علی الاصول باید بر محور فعالیت های غیر زراعی دور بزند.
منبع : http://www.urbanism85.com/